حدیث روز

امام جعفر صادق علیه السلام در یک نگاه

امام جعفر صادق علیه السلام در یک نگاه سهیلا بهشتی شناسنامه ششمین پیشوای شیعیان، حضرت امام جعفر بن محمد علیه السلام معروف به صادق آل محمد، در روز هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ در مدینه متولد شد. پدر گرامی آن حضرت امام محمدباقر علیه السلام و مادرش ارجمندش ام فروه نام داشت. همچنین لقب معروفش […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
240 بازدید
کد مطلب : 6214

/images/2572190050_2197787678.jpg

امام جعفر صادق علیه السلام در یک نگاه


سهیلا بهشتی

شناسنامه

ششمین پیشوای شیعیان، حضرت امام جعفر بن محمد علیه السلام معروف به صادق آل محمد، در روز هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ در مدینه متولد شد. پدر گرامی آن حضرت امام محمدباقر علیه السلام و مادرش ارجمندش ام فروه نام داشت. همچنین لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله است.

به هنگام تأسیس خلافت عباسی، گرچه آن حضرت مخالفت مستقیمی از خود نشان نداد، همواره مورد سوء ظن ابوالعباس سفّاح و منصور بود. عاقبت نیز در نیمه رجب یا شوال ۱۴۸ در ۶۵ سالگی مسموم شد و به شهادت رسید و در بقیع به خاک سپرده شد.

فضیلت ها

مناقب و فضایل امام صادق علیه السلام بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. شخصیت آن حضرت به اندازه ای جامع و برجسته است که افزون بر شیعیان، عالمان و عارفان اهل تسنن نیز توجهی ویژه به آن حضرت داشته و فضایل و برتری علمی و شخصیتی ایشان را ستوده اند. مالک بن انس، از بزرگان اهل سنت، گفته است: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» ابوحنیفه نیز درباره آن امام گفته است که «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» اما باید گفت که بهتر از خود امام کسی نتوانسته است آن حضرت را معرفی کند؛ چنان که درباره آیه شریفه «کلّ شَی ءٍ هالِک إِلاّ وَجْهَهُ» (قصص: ۸۸) فرموده است: «نَحنُ الوَجهُ اَلذی یوتَی اَللهُ مِنهُم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن شناخته می شود.» بنابراین فرمایش، امام آیینه ذات حق تعالی است.

علومی که از آن حضرت نقل کرده اند به اندازه ای است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه علیه السلام بیشترین موضوعات علمی و دینی را از امام صادق روایت کرده اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده اند از دیگران سود نبرده اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر می رسد. بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است. کمتر مسئله دینی ـ اعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی ـ بدون رجوع به قول امام صادق علیه السلام قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق علیه السلام به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه علیهم السلام بیشتری زیستند و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شوند (۸۳ ـ ۱۴۸ هجری)، و دیگری که به مراتب مهم تر است، اوضاع زمانی خاص حیات امام صادق علیه السلام است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فَترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت گمارد. عظمت علمی امام صادق علیه السلام در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یافتند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید، نشان از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق علیه السلام کمتر از قیام خونین سید الشهداء علیه السلام نیست. (سایت بنیاد ارشاد و رفاه امام صادق علیه السلام )

رویدادهای مهم زمانه

ـ زندگانی امام جعفرصادق علیه السلام را می توان به سه دسته کلی تقسیم نمود:

۱. زندگانی امام در دوره امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام که تقریباً نیمی از عمر حضرت را دربر می گیرد. در این دوره امام صادق علیه السلام از علم و تقوا و کمال و فضیلت آنان در حد کافی بهره مند شد.

۲. قسمت دوم زندگی ایشان از سال ۱۱۴ هجری تا ۱۴۰ هجری است. در این دوره برای امام فرصت مناسبی به وجود آمد تا مکتب جعفری را به تکامل برساند. در این مدت، چهار هزار دانشمند تربیت کرد و علوم و فنون بسیاری را که جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامی ارزانی داشت.

۳. حضرت در هشت سال آخر عمر، بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسی قرار داشت و همواره تحت نظر بود و مکتب جعفری عملاً تعطیل گردید.

ـ خلفای اموی معاصر امام جعفرصادق علیه السلام به ترتیب عبارتند از: هشام بن عبدالملک (۱۱۴ ـ ۱۲۵)، ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵ ـ ۱۲۶)، یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶) و مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۲۶ ـ ۱۳۲). خلفای عباسی معاصر امام عبارتند از: ابوالعباس عبدالله بن محمد (۱۳۲ ـ ۱۳۷) و ابوجعفر منصور دوانیقی (۱۳۷ ـ ۱۴۸).

ـ در عصر امام صادق علیه السلام حکومت اموی منقرض شد و بنی عباس در اواخر دوره بنی امیه از فرصت سیاسی پدید آمده استفاده کردند و حکومت را در سال ۱۳۲ هجری قمری به دست گرفتند.

ـ مبلغان بنی عباس در آغاز مردم را با عنوان «الرضا من آل محمد» تبلیغ می کردند. دو تن از زبده ترین مبلغان آنان «ابوسلمه خلال» و «ابومسلم خراسانی» بودند.

ـ از سال ۱۲۹ تا ۱۳۲ هجری که عباسیان روی کار آمدند، چون بنی امیه رو به ضعف و سقوط می رفتند، فرصت نداشتند امام را تحت فشار قرار دهند. از طرفی عباسیان نیز که شعار طرفداری از اهل بیت علیهم السلام و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را می دادند، به امام فشاری وارد نمی آوردند. ازاین رو، این دوران، برای امام دوران آرامش و آزادی بود و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت های علمی و فرهنگی به شمار می رفت. علاوه بر این، امام صادق علیه السلام هم، عمر طولانی (حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان برای ایشان مساعد بود.

ـ در زمان امام جعفرصادق علیه السلام در جامعه اسلامی بر اثر تسامح و تساهل دینی و تشویق اسلام به علم آموزی، شور و نشاط فوق العاده ای پیدا شد که منشأ جنگ عقاید گردید. بنابراین در این عصر علاوه بر حوادث سیاسی، یک سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی ها و ابهام های فکری و روحی پیدا شده بود که اسلام را تهدید می کرد. ظهور متکلّمان، صوفیه، زنادقه، مکتب ها و نحله های مختلف جبریه، مشبهه، تناسخیه و اختلاف قرائت، اختلاف در تفسیر، و رشد گروه خوارج و مرجئه از آن جمله بودند. آنها هریک عقاید خود را ترویج می کردند و به نحوی نظر می دادند. ازاین رو، تشنگی عجیبی پدید آمده بود که لازم بود امام به آنها پاسخ مناسب گوید. امام صادق علیه السلام با تمام این جریانات به درستی برخورد کرد. از نظر قرائت و تفسیر، یک عده شاگردان امام هستند. در باب نحله های فقهی هم مکتب امام قوی ترین و نیرومندترین مکتب فقهی آن زمان بوده، به طوری که اهل تسنن هم به آن اعتراف کرده اند.

ـ در این دوره، شیعیان و طرفداران امام با نوعی پیوستگی فکری و عملی، تشکیلاتی را به وجود آورده بودند و امام نیز با خلفا مبارزه مخفی می کرد و نوعی جنگ سرد در میان بود. فشار گسترده سیاسی حکام اموی و عباسی گویای این حقیقت است که یاران امام به سبب مصون ماندن از گزند حکام زورگو، «تقیه» می کردند.

ـ از رویدادهای دیگر زندگی امام صادق علیه السلام فوت فرزند بزرگش اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام بود. طبق روایات، امام در مرگ او بسیار بی تابی و بدون ردا و با پای برهنه دنبال جنازه او حرکت می کرد.

ـ از حوادث مهم دوره زندگی امام صادق علیه السلام که در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه اموی به وقوع پیوست، «جنبش مسلحانه زید بن علی» است. زید فرزند بزرگ تر امام سجاد علیه السلام بود که در کوفه همراه پنج هزار نفر دست به قیام زد و پس از دو روز درگیری به شهادت رسید.

ـ از دیگر حوادث این دوره «قیام یحیی بن زید بن علی» است که در سال ۱۲۵ هجری در خراسان و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک صورت گرفت و او در همین سال به شهادت رسید.

ـ «قیام محمد نفس زکیه» از حوادث دیگر دوره امام صادق علیه السلام است. او در سال ۱۴۵ هجری و به همراهی ۲۵۰ نفر از اصحاب خود بر منصور عباسی خروج کرد و مدینه را تصرف کرد. سرانجام در درگیری با لشکر عیسی بن موسی در همان سال او در چهل سالگی به قتل رسید.

ـ در سال ۱۳۶ هجری منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی، به خلافت رسید و تا سال ۱۵۸ هجری حکومت کرد. دوران منصور یکی از پر اختناق ترین دوران های تاریخ اسلام است. از روزی که منصور به حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام که دوازده سال به طول کشید، با وجودی که بین امام و منصور فاصله بسیاری وجود داشت ـ زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق می زیست ـ او به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت خود قرار می داد و چندین بار حضرت را نزد خود فراخواند تا او را به شهادت برساند ولی موفق به اجرای نیت شوم خود نشد. منصور درباره امام صادق علیه السلام تعبیر عجیبی دارد. می گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوی من است؛ نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم آن را فرو برم. نه می توانم مدرکی از او به دست آورم و به قتلش برسانم و نه می توانم تحملش کنم. (سایت دانشنامه اسلامی)

جرعه جاری

از امام صادق علیه السلام در موضوعات و مسائل مختلف، احادیث و سخنان پرمغز و زرینی به جامعه شیعه و بلکه جامعه انسانی رسیده است که برای تبرک به چند حدیث اکتفا می شود:

۱. «مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهلِ بَیتِهِ مُدَّ لَهُ فی عُمُرِهِ؛ هرکس به شایستگی در حق خانواده اش نیکی کند، عمرش طولانی می شود». (کلینی، ۱۳۸۱: ج۲: ۱۰۵)

۲. «إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الفَقرَ وَ إِنَّ القَصدَ یورِثُ الغِنی؛ اسراف باعث فقر و میانه روی موجب بی نیازی می شود». (همان، ج ۴: ۵۳)

۳. «لَیسَ فِیمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَاف… إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن؛ در آنچه بدن را سالم نگه می دارد اسراف نیست… بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را از بین ببرد و به بدن صدمه بزند». (همان، ۵۴)

۴. «لِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یشتَری ما لَیسَ لَهُ وَ یلبِسُ ما لَیسَ لَهُ و یاکلُ ما لَیسَ لَهُ؛ اسراف کننده سه نشانه دارد: آنچه را در شأنش نیست می خرد، آنچه را در شأنش نیست می پوشد و آنچه را در شأنش نیست می خورد». (صدوق، ۱۳۵۴: ۱۲۱)

۵. «مَنْ تَرَک التَّزْوِیجَ مَخَافَهَ الْعَیلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنّ؛ هر که از ترس تنگدستی ازدواج نکند، همانا به خداوند سوء ظن دارد». (همان، ج ۵: ۳۳۰)

۶. «لا ینبَغی لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یواخی الفاجِرَ و لاَ الاحمَقَ و لاَ الکذَّابَ؛ سزاوار نیست که مسلمان با بدکار و احمق و دروغ گو رفاقت کند». (همان، ج ۲: ۶۴۰)

۷. «اَلسَّخاءُ ما کانَ ابتِداءً، فَأمّا ما کانَ مِن مَسألَهٍ فَحَیاءٌ و تَذَمُّمٌ؛ سخاوت آن است که بی درخواست انجام گیرد، اما سخاوتی که در مقابل درخواست باشد ناشی از شرمندگی و برای فرار از سرزنش است». (مجلسی، ۱۳۷۲: ج ۶۸: ۳۵۷)

۸. «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یکرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ وَ إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدِهِ نِعْمَهً یحِبُّ أَنْ یرَی أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیهِ قِیلَ وَ کیفَ ذَلِک قَالَ ینَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یطَیبُ رِیحَهُ وَ یحَسِّنُ دَارَهُ وَ یکنُسُ أَفْنِیتَهُ حَتَّی إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ ینْفِی الْفَقْرَ وَ یزِیدُ فِی الرِّزْق؛ خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بی زار است. هرگاه خداوند به بنده ای نعمتی بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه اش را گچ کاری کند، جلو درِ حیاط خود را جاروکند، حتی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را می برد و روزی را زیاد می کند». (دیلمی، ۱۳۶۵: ج ۱: ۱۹۵)

منابع

دیلمی، محمدبن حسن. ۱۳۶۵. ارشاد القلوب. تهران: اسلامیه.

صدوق. ۱۳۵۴. خصال. تهران: اسلامیه.

کلینی، محمد بن یعقوب. ۱۳۸۱. اصول کافی. تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

مجلسی، محمدتقی. ۱۳۷۲. بحارالانوار. تهران. المکتبه الاسلامیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *