حدیث روز

جامعه و مهدویت

جامعه و مهدویت انسان‌ها در برابر وجود مقدس امام عصر(عجّل الله تعالى فرجه) و اندیشه مهدویت، سه حالت دارند: ۱. ایمان ۲. انکار ۳. تردید.این سه حالت، اختصاص به موضوع مهدویت ندارد. نسبت به خدا، پیامبران الهى و پیشوایان پاک و کل عالم غیب و جهان دیگر هم همین سه حالت در جوامع انسانى جریان […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
337 بازدید
کد مطلب : 4812

/--old--/images/0033327 copy.gif

جامعه و مهدویت

انسان‌ها در برابر وجود مقدس امام عصر(عجّل الله تعالى فرجه) و اندیشه مهدویت، سه حالت دارند: ۱. ایمان ۲. انکار ۳. تردید.این سه حالت، اختصاص به موضوع مهدویت ندارد. نسبت به خدا، پیامبران الهى و پیشوایان پاک و کل عالم غیب و جهان دیگر هم همین سه حالت در جوامع انسانى جریان دارد.

 

جامعه و مهدویت

 
 

انسان‌ها در برابر وجود مقدس امام عصر(عجّل الله تعالى فرجه) و اندیشه مهدویت، سه حالت دارند: ۱. ایمان ۲. انکار ۳. تردید.این سه حالت، اختصاص به موضوع مهدویت ندارد. نسبت به خدا، پیامبران الهى و پیشوایان پاک و کل عالم غیب و جهان دیگر هم همین سه حالت در جوامع انسانى جریان دارد.

«ایمان» چشمى نوین و نگاهى جدید به انسان می‌بخشد که دنیا و آخرت را به گونه‌اى دیگر می‌بیند. اگر اصلاح اندیشه و توسعه دید انسان را مهم‌ترین سرمایه و وظیفه بشریت بدانیم، این تحول تنها در پرتو «ایمان به غیب» در زندگى انسان ایجاد می‌شود.

«ایمان به غیب» تحوّلى بنیادین در «فهم» و «عقل» و «احساس» انسان است که ترازوى ارزیابى انسان را اصلاح می‌کند و برد نگاه انسان را تا بى نهایت افزایش می‌دهد.

«ایمان به غیب» یکى از بزرگ‌ترین هدایای آسمان به زمین است. «ایمان به غیب» دائره‌اى گسترده دارد؛ از ایمان به وجود خدا، یگانگی، ربوبیت و علم و حکمت الهی تا ایمان به وجود امام و امامت و ظهور آخرین حجت الهى را فرا می‌گیرد.

«عالم غیب» گر چه از نگاه ما دور است ولى دریچه‌ای از قلب و عقل ما به سوى آن باز می‌شود. ایمان به جهان غیب، حرکت طبیعى و فکرى آدم‌هاست. علل و عوامل انحراف از این مسیر عقلى و فطرى را باید جستجو کرد.

همان «علل گرایش به مادیگری» که در برابر توحید و خداباورى وجود دارد، با اندکى تفاوت در مورد انکار پیامبران و عدم اعتقاد به پیشوایان معصوم: هم موجود است. اصولاً عامل انحراف و کجروى و حتى سقوط فکرى و مرگ معنوى در ابعاد مختلف اصول دین، مشابه یکدیگر است. انکار و ستیز فرهنگى و عملى با «امامت»، گامى به سوى انکار «نبوت» است. و انکار «نبوت» راهى به سوى مقابله با «ربوبیت خدا» و «توحید» و اصل وجود خدا محسوب می‌شود.

امامت، جلوگاه اجرایى فرمان خدا و تابش خورشید توحید در جامعه‌هاست. همان دلایلى که سبب می‌شود، انسان از خدا بگریزد یا با فرمان او مخالفت کند، عامل گریز و ستیز انسان در برابر پیامبران الهى و امامان اهل بیت(ع) است.

انبیاء و پیشوایان پاک به دلیل تسلیم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت محض از او با کینه، تمسخر، تهمت و کارشکنی از سوى یاران شیطان مواجه می‌شوند. سه حالت ایمان و انکار و تردید، نه تنها نسبت به مصلح جهانى و منجى بشریت حضرت مهدی(ع) وجود دارد، بلکه «امامت»، «عدالت» و «عصمت» آن بزرگوار هم با همین اندیشه‌هاى سه گانه و موضع‌گیری‌های متفاوت روبروست. در میان کسانى که از دیدگاه عقیدتی، امام زمان(ع) را باور دارند، در مرحله احساس و رفتار، سه ‌گونه موضع‌گیری به چشم می‌خورد!

۱. موضع عشق، شور و شوق

در گفتار و رفتار عالمان دین و پیروان سنّت نبوی، نمونه‌های فراوان تاریخى و نشانه‌هاى عشق به ساحت آن بزرگوار نمایان است. به تعداد مهدیه‌ها، مؤسسات مهدوی، سایت‌هاى مهدوی، کتاب‌هاى مهدوى و اشعار و مقالات موجود درباره امام عصر(عج)، آیه‌های «عشق مهدوی» در فرهنگ و تاریخ مسلمین موج می‌زند.

حضور مردم در مراسم نیمه شعبان، در مسجد سهله و جمکران، دعای ندبه و مجالس جشن و سرور و هزینه‌هاى فراوان به یاد و نام آن بزرگوار و تلاش کودکان و جوانان در تکریم و بزرگداشت آن حضرت و حتی نامگذارى فرزندان به نام مهدى و مهدیه، نماد این موضع امت اسلامى است.

۲. موضع خصومت ، گریز و ستیز

تلاش‌هاى رسانه‌اى غرب براى سیاه‌نمایی چهره ملکوتى امام زمان(ع)، کوشش‌هاى آمریکا در مقابله سینمایی با تفکر مهدویت، تلاش یهود و وهابیت براى مبارزه فکری ـ فرهنگى و انکار و تخریب این اندیشه در سایت‌ها و مطبوعات، برخاسته از این گونه موضع‌گیرى است.

۳. موضع بی‌طرفى و بی‌تفاوتی

این موضع‌گیری، نشان غفلت و نا‌آگاهى و عدم عقیده به حق و باطل در نظام جهانى است. و سرانجام به یکى از دو نوع برخورد اول و دوم برمی‌گردد و یا در نوسان بین مهدی‌گرایی و مهدى ستیزی، تداوم می‌یابد. اصولاً مواضع فکری و رفتارهاى اجتماعی، بشریت را به سه گروه مؤمن و کافر و منافق، تقسیم می‌کند. معیار ایمان و کفر و نفاق تنها مسأله توحید و خداشناسى و معاد و نبوّت نیست. در زمینه امامت هم همین موضع گیری‌ها و حالت‌ها وجود دارد و روایات ما، انکار امامت و امامان و مهدویت را از دیدگاه آثار اخروى در حدّ انکار توحید و نبوت و معاد می‌‌داند، گرچه از دیدگاه فقهى و حکم ظاهری منکران امامت و مهدویت، کافر تلقى نمی‌شوند.

بشریت در برابر «مهدویت» مواضع و تفکرات مختلفى دارد، که مجموعه این اندیشه‌ها و فعالیت‌ها را در عناوین زیر می‌توان دسته‌بندى کرد:

۱. مهدى سالاری؛

۲. مهدى پژوهی؛

۳. مهدى شناسی؛

۴. مهدى گرایی؛

۵. مهدى باوری؛

۶. مهدى یاوری؛

۷. مهدى جویی؛

۸. مهدى گریزی؛

۹. مهدى ستایی؛

۱۰. مهدى ستیزی؛

۱۱. مهدى نمایی.

این عناوین مجموع فعالیت‌هاى ذهنی، زبانی، رفتارى مثبت و منفى انسان‌ها نسبت به ساحت مقدس مهدوى (عج) است.

نگفته پیداست، گریز و ستیز و برخورد کفرآلود و و نفاق‌آمیز با امامت و مهدویت، براى خدا و پیامبران الهى و حضرت حجت(ع) هیچ‌گونه ضرر و زیانى ندارد. این انسان‌ها و جوامع انسانى هستند که به دلیل عدم معرفت، عدم محبّت و سر برتافتن از اطاعت خدا و اولیاى او، در خسران مبین و محرومیت و رنج و مشقت دنیوی و عذاب اخروى بسر می‌برند.

انقلاب براى بشریت

پیروزی، قیام و انقلاب مهدوى هم بیش از آن که به سود امامان و ولى عصر(ع) باشد، به سود انسان‌هاست. معمّربن خلاّد به امام رضا(ع) گفت: «عجّل الله فرجک؛ خداوند فرج شما را زودتر برساند». امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «این فرج، مایه گشایش و آسایش شماست. اما من به خدا سوگند از آن بهره‌اى ندارم مگر به اندازه ظرفى که مشتی آرد در آن است و مهر شده است (بیش از میزان مقرر نمی‌توان از آن برداشت کرد)».[۱]

در روایات اسلامى از انتظار فرج، گاهى به عنوان «فرج الهی» گاه «فرج مؤمنین» گاه «فرج ائمه» و گاه «فرج امام عصر(عج)» تعبیر شده است. همه این عبارات درست است. زیرا خداوند آن نظام مطلوب را پدید می‌آورد و این انقلاب بزرگ را به دست امام عصر می‌آفریند؛ در پرتو این قیام، اهداف امامان تحقق می‌یابد و مؤمنان در سایه این تحول بزرگ آسمانی، اهداف خویش را میسر می‌بینند. لذا این تعبیرها هر کدام با یک نگاه به نام عاملان یا بهره‌گیران از این «انقلاب جهانی» اشاره می‌کند.

از توحید تا مهدویت

در مرحله عروج معنوى و عقیدتی، انسان با توحید فطرى و خداباورى به جستجوى پیامبران می‌پردازد. به نبوت لبیک می‌گوید. در سایه اعتقاد به پیامبران، راهى به سوى اوصیاى ایشان و «امامت» پیدا می‌کند و با تصریح و نصّ صادره از پیشوایان قبلی، امام بعدی را می‌شناسد؛ ولى در مرحله سقوط و نزول عقیدتى و اخلاقی، انسان گام‌هاى اول را با دورى از امامت بر‌می‌دارد. دوری از امامت به انکار نبوت و فهم ناقص از آن می‌انجامد و انکار انبیا، نفی «ربوبیت الهی» و انکار توحید و وجود خدا را در پی‌دارد.

در دعاى شریف «اللهم عرّفنى نفسک»[۲] روند تکامل انسان‌ها از خداشناسى تا دین شناسی، ترسیم شده است.

زراره بن اعین از امام صادق(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود:

قائم ما قبل از قیام، غیبتى دارد. او می‌گوید: پرسیدم: چرا؟ حضرت فرمود: بر جانش بیم دارد (و اشاره کرد که شکم او هدف قرار می‌گیرد)، سپس فرمود:

اى زراره! او همان کسى است که انتظارش دارند. و او همان است که برخى از مردم در ولادتش شک می‌کنند؛ برخى می‌گویند: او در شکم مادر است. برخى می‌گویند: او غایب است. برخی می‌گویند: تولد نیافته و برخى می‌گویند: دو ساله بوده که پدرش رحلت کرده است.

براستى جز این نیست که خداى تبارک و تعالی دوست دارد، شیعه را امتحان کند، در آن هنگام باطل‌گرایان به تردید گرفتار می‌شوند.

زراره می‌گوید: به حضرت گفتم: قربانت گردم. اگر آن روز را درک کردم، چه کار کنم؟ حضرت فرمود. مدام این دعا را بخوان:

«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى‏ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى‏ رَسُولَکَ،فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینى‏».

در روندى معکوس، پلکان سقوط انسان‌ها از پلّه امامت آغاز می‌شود و با سقوط از مقام توحید پایان می‌یابد. از پیامبر اعظم(ص) چنین نقل شده است:

«من جحد علیاً امامته بعدى فقد جحد نبوّتى و من جحد نبوّتى فقد جحد الله ربوبیته؛[۳] هر کس امامت على را انکار کند، نبوت مرا انکار کرده و هر کس پیامبرى مرا انکار نماید، ربوبیت خدا را رد کرده است».

ردّ امامت در صحنه عمل، انکار نبوت و انکار آن، انکار یگانگی و ربوبیت را در پى دارد و لذا از بزرگ‌ترین منکرات، انکار فضیلت و جایگاه امام است. در تفسیر )یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر( آمده است که: «و المنکر من انکر فضل الامام و جحده».[۴] یعنی امام عصر(ع) کسى را که منکر فضیلت امام باشد و یا او را انکار نماید، نهى از منکر می‌کند.

«امامت» تداوم بخش «نبوت» است. برخورد نادرست با امامت، مولود اندیشه غلط درباره نبوت است و براى اصلاح اندیشه و عقیده درباره پیامبری و پیامبران، باید نسبت به توحید و خداشناسى فهم عمیق و دقیق ایجاد شود.

از آنجا که فرمان خدا و فرهنگ توحید در عرصه جامعه توسط پیامبران و امامان اجرائى می‌گردد؛ ستمگران بیش از آنکه با خدا مبارزه کنند و توحید را نفى نمایند، با پیامبران و پیشوایان جانشین آنان درگیر بوده‌اند.

پس از رسول اعظم بیشترین مبارزه با توحید در قالب مبارزه با امامت نمود یافته است. در یک بررسى آمارى می‌توان این حقیقت را اثبات کرد که مخالفان خدا در جهان، کمتر از مخالفان پیامبر اکرم(ص) و تعداد دشمنان پیامبر، کمتر از دشمنان امامت و آمار مخالفان امامت، کمتر از آمار مخالفان مهدویت است. شیطان در مرحله تئورى و نظریه پردازى وجود خدا را انکار نمی‌کند ولى از تسلیم در برابر خلیفه خدا سر باز می‌زند. «آدم» خلیفه خداست و خلافت او قبل از آفرینش انسان، به فرشتگان اعلام شده است. اصولاً آفرینش آدم(ع) برای آن بود که خدا در زمین خلیفه‌اى قرار دهد.

(وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّى جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً)[۵]

در حدیثى از امام صادق(ع) هم آمده است که: «الحجه قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق».[۶]

راستى برادران اهل سنت و پیروان همه ادیان توحیدی پاسخ دهند:

امروز «خلیفه خدا» و حجت الهى در جهان کیست؟

اگر مهدى آل محمد(ص) نیست، چه کسى جانشین خدا در روى زمین است؟

«اولوالامر» امروز کیست؟

چه کسى دین خدا را بر همه ادیان پیروز خواهد کرد؟

تلاش مخالفان

مخالفان تفکر و نظام امامت، با شیوه‌هاى گوناگون با اندیشه و نظام مهدوى (عج)، می‌جنگند. تبلیغ سکولاریسم، تبلیغ دموکراسى غربی، تبلیغ اقطاب و مشایخ صوفیگری، تبلیغ نیهلیسم، ترویج سوفیسم، ترویج فیمنیسم و زن سالارى و … همه و همه، آگاهانه یا ناآگاهانه تلاش‌هایی براى تحکیم فلسفى حکومت‌هاى غیر الهى و تضعیف نظام امت و امامت است.

حذف عترت از مسند رهبرى امّت اسلامى و حتى حذف آل پیامبر از صلوات بر آن بزرگوار، تعطیل امامت و تبدیل آن به خلافت، تفکیک امامت دینى و رهبرى اجتماعی، تقسیم امامت بر اساس مناطق گوناگون جغرافیایی، تجزیه امامت بر اساس موضوعات اجتماعی، انکار امامت الهی، تکذیب امامان و ادعاى دروغین نیابت، افتراء بر پیشوایان اهل بیت: و تعمیم امامت، همه و همه گام‌هایى در جهت مقابله با رهبرى الهى و غصب حقّ امام معصوم در هدایت جامعه و مدیریت جهان است.

از نگاه ما، خداوند ولى و صاحب اختیار اوّل و آخر، حاکم حکیم و عادل جهان و انسان (احکم الحاکمین و اعدل العادلین)، مَلِک و مالک دنیا و آخرت و سلطان جاودان نظام هستى است، و امامان نمایندگان او در اداره جهان و مدیریت انسان هستند. بنابراین هر گونه برخورد و درگیری با امامان، مقابله با حاکمیت الهى است. امامان، مظهر قدرت او و منصوب ذات اقدس اویند. انکار وجود یا امامت آنان، انکار عصمت و عدالت ایشان و مقابله تبلیغى و نظامى با آنان، مبارزه با حاکمیت و ربوبیت الهى است.

در زمینه امامت حضرت مهدی(عج) و حکومت جهانى ایشان، به دلیل احساس خطر بیشتر و زمان طولانی‌تر، مخالفان مهدویت با شیوه‌هاى گوناگون به مقابله برخاسته‌اند:

۱. انکار میلاد حضرت، انکار فرزند داشتن امام حسن عسکری(ع).

۲. اعلام رحلت امام در کودکی.

۳. تلاش براى دستگیرى و اعدام ان بزرگوار.

۴. ادعاى دروغین بابیت و نیابت.

۵. ادعاى مهدویت و پیدایش دهها، بلکه صدها مهدی دروغین در کشورهاى مختلف جهان.[۷]

۶. مبارزه با مراجع و روحانیت شیعه به دلیل نیابت عام از امام عصر(عج) و پیگیرى اهداف آن بزرگوار، نمونه‌هایی از تلاش دشمنان مهدویت براى قطع ارتباط با آن «یوسف عصر» است.

شناخت ویژگی‌هاى امامان به طور عام و خصائص خاص مهدوی(عج) چیزهایى است که نسل امروز را از افتادن در دام صیادان شیاد روزگار مصون می‌دارد.

ویژگی‌هاى امام چیست؟

امام در تفکّر شیعی، افضل افراد جهان و نزدیک‌ترین فرد به خداى عزّوجل است. خوبی‌هایى که در دیگران پراکنده وجود دارد، در او یک جا جمع است. فضائلى همانند «آگاهی به کتاب خدا»، «سنّت رسول(ص)»، «فقاهت در دین»، «جهاد در راه خدا»، «آخرت‌گرایی»، شور و شوق به آنچه نزد خداست و زهد و وارستگى نسبت به جاذبه‌هاى دنیوی، از شاخصه‌هاى امام است.

امام از انحراف و لغزش و اشتباه در گفتار و رفتار، مصون و معصوم است. از این که بر اساس هوس حکمى صادر کند، یا به سوى دنیا گرایش داشته باشد، منزّه است. همانطور که پیامبر اکرم(ص) چنین بود. تمام آنچه در پیامبر شرط است، در امام هم شرط است و به جز «مقام پیامبری» دیگر ارزشها در وجود امامان می‌درخشد.

راه شناخت امام چیست؟

این صفات و فضایل اخلاقی، جز از راه وحى الهی قابل دسترسى نیست؛ زیرا آگاهى از درون افراد برای عموم مردم مقدور نیست. لذا خداوند، ولى مؤمنین و جانشین پیامبر را خود به رسول اکرم(ص) معرفى می‌کند:

(انّما ولیکم الله و رسوله …)[۸]؛ (و یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…)[۹] و…

پیامبر، مأمور است که جانشین معرفى شده توسط وحی را به جامعه معرفى کند. این جمله که فرمود:

«من کنت مولاه فهذا على مولاه …»

و این حدیث که اعلام کرد:

«هان اى گروه اصحاب من! براستى على بن ابی‌طالب وصى من، خلیفه من بر شماست چه در زندگى و چه پس از مرگ. او صدّیق اکبر است. او فاروق است که حق را از باطل جدا می‌کند. او باب ارتباط با خداست. او راهى به سوى خدا و راهنماى ارتباط با اوست. هر کس او را به رسمیت بشناسد، مرا پذیرفته و هر کس او را انکار کند، مرا قبول نکرده است و هر کس از او پیروى کند، از من پیروى کرده است».[۱۰]

این موارد، نمونه‌هاى تصریح پیامبر بر امام پس از خویش است. در زمینه اثبات وصایت و معرّفى «سلسله امامان» ده‌ها آیه و حدیث در منابع معتبر آمده است. گریز و ستیز با مهدویت و حتى گریز و ستیز با ولایت فقیه، مولود نشناختن و بدشناختن چهره راستین این ارزش‌هاى الهی و اجتماعى است. تقابل این اندیشه‌ها با منافع سلاطین و شیاطین، و حسادت برخى ناآگاهان نسبت به آل ابراهیم خلیل ریشه بسیاری مخالفت‌هاست. براى «شناخت» و «ایمان» و «محبت » و «اطاعت» مهدوی(عج)، باید رابطه او را با خدا و خلق خدا بهتر بشناسیم.

زیارت‌نامه حضرت صاحب الزمان(ع) در روز جمعه که در مفاتیح الجنان نقل شده، آینه‌اى شفاف در برابر سیماى زیبای مهدوى است. این زیارت را با آرزوى دیدار و معرفت آن بزرگوار، هم می‌خوانیم:

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللَّهِ فى‏ اَرْضِهِ،

لسَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ اللَّهِ فى‏ خَلْقِهِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذى‏ یهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَیفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنینَ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا سَفینَهَ النَّجاهِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ الْحَیوهِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ صَلَّى‏اللَّهُ‏عَلَیکَ وَعَلى‏ آلِ بَیتِکَ الطَّیبینَ الطَّاهِرینَ …[۱۱]

پی‌نوشت‌ها

۱ . بحارالانوار، ج۷۷، فقال یا معمّر: ذاک فرجکم انتم فاما انا فوالله ماهو الاّ مزودٌ فیه کفُّ سویق مختوم بخاتمٍ.

۲ . کمال الدین، ج۲، ص۳۴۲.

۳ . المحجه البیضاء، ج۱، ص۲۴۶.

۴ . الکافی، ج۱، ص۶۳۱.

۵ . بقره/۳۰.

۶ . کمال الدین، ج۱، ص۴۰.

۷ . نام و تاریخچه بیست و دو نفر از این مدعیان دروغین در تاریخ عصر غیبت که توسط چهار نفر از محققان حوزه علمیه قم نوشته شده، آمده است.

۸ . مائده/۵۵.

۹ . مائده/۶۷.

۱۰ . منهاج النجاه، فیض کاشانی، ص۳۹ .

۱۱ . مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان در روز جمعه.

نویسنده: محمود مهدى پور

منبع: مرکز اطلاع رسانی آل البیت به نقل از فصلنامه کوثر ـ شماره ۷۴ ـ تابستان ۱۳۸۷

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *