حدیث روز

داستانهایی از زندگانی حضرت فاطمه سلام الله

داستانهایی از زندگانی حضرت فاطمه سلام الله   در فکر دیگران و براى دیگران روزى امام حسن مجتبى علیه السلام وارد اتاق مادرش ، حضرت زهراء علیها السلام گردید، دید که مادرش در حال رکوع نماز است و براى مردها وزن هاى مؤ من با ذکر نامشان دعا مى کند. گوش کرد، که دید مادرش […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
328 بازدید
کد مطلب : 4863

/--old--/images/1_20_8_ copy.gif

داستانهایی از زندگانی حضرت فاطمه سلام الله

 

در فکر دیگران و براى دیگران
روزى امام حسن مجتبى علیه السلام وارد اتاق مادرش ، حضرت زهراء علیها السلام گردید، دید که مادرش در حال رکوع نماز است و براى مردها وزن هاى مؤ من با ذکر نامشان دعا مى کند.
گوش کرد، که دید مادرش فقط براى دیگران دعا مى نماید و براى خویش ، هیچ دعائى نمى فرماید، جلو آمد و اظهار داشت : اى مادر! چرا مقدارى هم براى خودت دعا نمى کنى همان طورى که براى دیگران دعا مى نمائى ؟
حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد: اى فرزندم ! اوّل ما باید به فکر نجات همسایه باشیم و سپس براى خودتلاش و دعا کنیم 
و در حدیثى وارد شده است که : دعاى مؤ من در حقّ دیگران مستجاب مى شود و موقعى که انسان در حقّ دیگران و براى دیگران دعا کند، ملائکه الهى براى او دعا خواهند کرد، که حتما، دعاى آن ها مستجاب خواهد شد.

اهمیّت نماز، ۱۵ ضرر و زیان در نماز
مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب فلاح السّائل آورده است :
روزى حضرت صدّیقه کبرى ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به محضر مبارک پدر بزرگوار خود، رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت : اى پدر جان ! جزاى آن دسته از مردان و یا زنانى که نماز را سبک مى شمارند، چیست ؟
پیامبر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هرکس نماز را سبک شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند:
شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامى که از قبر بر انگیخته شود خواهد بود.
امّا آن شش نوع عقابى که در دنیا خواهد دید:
1
برداشتن برکت و توفیق از عمرش ، که نتواند از آن بهره کافى و سودمندى برگیرد.
2
برداشتن برکت از درآمدهایش .
3
پاک شدن سیماى نیکوکاران از چهره اش .
4
سرگردان و دلسرد شدن در کارها و عباداتش .
5
دعاها و خواسته هایش مستجاب نخواهد شد.
6
آن که در دعاى مؤ منین سهیم نخواهد بود و دعاى خیر ایشان شاملش نمى شود.
و امّا آن عقاب هائى را که هنگام مرگ خواهد دید:
1
ذلیلانه خواهد مُرد.
2
گرسنه و تشنه جان مى دهد.
3
هیچ چیزى تشنگى و گرسنگى او را بر طرف نسازد.
و امّا آن عذاب هائى که در قبر دچارش مى شود:
1
خداوند متعال ملکى را ماءمور مى نماید تا مرتّب او را مورد شکنجه قرار دهد.
2
قبرش تنگ و تاریک و وحشتناک مى باشد.
و امّا آنچه در قیامت مبتلایش مى گردد:
1
خداوند ملکى را ماءمور مى نماید تا او را بر صورت ، روى زمین بکشاند و اهل محشر او را تماشا نمایند.
2
محاسبه و بررسى اعمالش سخت و دقیق خواهد بود.
3
و در نهایت این که مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمى گیرد و عذابى دردناک دچارش خواهد شد.

شادى با دیدار فاطمه علیها السلام
هنگامى که این آیه قرآن بر پیامبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله نازل شد:
(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ اءجْمَعین ، لَها سَبْعَهُ اءبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ)  یعنى ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامى افراد مى باشد، که خداوند برایش هفت درب قرار داده و از هر درى افرادى وارد خواهند شد.
آن حضرت بسیار گریه و اصحاب آن حضرت نیز همه گریان شدند و کسى توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .
و چون هرگاه پیغمبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را مى دید، شادمان و خوشحال مى گردید، به همین علّت سلمان به سوى منزل آن مخدّره آمد تا ایشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادى و آرامش رسول خدا گردد.
وقتى سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد، دید حضرت مشغول آسیاب نمودن مقدارى جو مى باشد و با خود این آیه قرآن را زمزمه مى نماید:
«وَ م ا عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ و اءبْقى » یعنى ؛ آنچه نزد خداى متعال و خواست او است بهتر و با دوام مى باشد.
پس سلمان فارسى بر حضرت زهراء سلام کرد و بعد از آن ، جریان ناراحتى و گریه حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله را براى آن بزرگوار بیان نمود.
فاطمه زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن این خبر از جاى خود برخاست و چادر خود را که حدود دوازده جاى آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافکند.
سلمان فارسى با دیدن چنین زندگى و لباسى به گریه افتاد و گفت : چقدر سخت و غیر قابل تحمّل است که دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس هاى سُندس و ابریشم بپوشند، و در آن همه تجمّلات و آسایش باشند؛ ولى دختر محمّد، پیغمبر خدا صلّلى اللّه علیه و آله چادر پشمینِ وصله دار بپوشد و این همه سختى ها و مشقّت ها را تحمّل نماید.
هنگامى که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به حضور پدر خود، حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد، اظهار نمود: یا رسول اللّه ! سلمان از زندگى و لباس هاى من تعجّب کرده و در گریه و اندوه ، فرو رفته است .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه به سلمان فرمود: دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقین در ورود به بهشت خواهد بود.
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فداى تو گردد، چرا گریان بوده اى ؟
حضرت رسول فرمود: دخترم ! جبرئیل امین دو آیه قرآن پیرامون جهنّم بر من نازل نمود، که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آن دو آیه شریفه را خواند.
حضرت زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن آن دو آیه قرآن گریست و به صورت بر زمین افتاد و گفت : واى به حال گناه کارانى که اهل آتش ‍ جهنّم گردند.
سلمان چون این صحنه دلخراش را دید، گفت : اى کاش من گوسفندى مى بودم تا مرا مى کشتند و قطعه قطعه مى کردند و مى خوردند و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنیدم !!
و ابوذر گفت : اى کاش مادرم عقیم بود و مرا نزائیده بود و این گونه وصف آتش دوزخ را نمى شنیدم !!
و سپس مقداد گفت : و اى کاش من پرنده اى در منقار پرندگان مى بودم و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنیدم .

شوخى زن و شوهر با رضایت خداوند
سمان فارسى حکایت نماید:
روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها بر پدرش ، رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد.
وقتى رسول خدا چشمش بر چهره فاطمه افتاد، او را گریان و غمگین دید، به همین جهت علّت را جویا شد؟
حضرت زهراء سلام اللّه علیها در پاسخ پدر اظهار داشت : اى رسول خدا! روز گذشته بین من و همسرم ، علىّ بن ابى طالب علیه السلام جریانى اتّفاق افتاد که با یکدیگر ضمن صحبت ، شوخى و مزاح مى کردیم و من جمله اى را به عنوان شوخى به شوهرم گفتم ، که موجب ناراحتى او شد.
و چون احساس کردم که همسرم ناراحت است ، از سخن خویش غمگین و پشیمان گشتم و از او خواهش کردم تا از من راضى و خوشحال گردد.
و او نیز عذر مرا پذیرفت و شادمان شد و با خنده روئى با من مواجه گشت و احساس کردم که از من راضى مى باشد؛ ولى اکنون از خداى خود وحشت دارم که مبادا از من خشمگین و ناراضى باشد.
رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله با شنیدن چنین مطالبى اظهار نمود: اى دخترم ! همانا رضایت و خوشنودى شوهر همانند رضایت و خوشنودى خداوند متعال خواهد بود و غضب و ناراحتى شوهر سبب نارضایتى و ناراحتى خدا مى گردد.
و سپس افزود: هر زنى که خداوند را همچون حضرت مریم عبادت و ستایش کند؛ ولیکن شوهرش از او ناراضى باشد، عبادات و اعمال او مقبول درگاه خدا قرار نمى گیرد.
اى دخترم ! بدان که بهترین اعمال ، فرمان بُردارى و تبعیّت از شوهر است ، البتّه در مواردى که خلاف اسلام و قرآن نباشد بعد از آن ، بهترین کارها براى زن ریسندگى است ، یعنى کارهاى سبک و فردى ، به دور از نامحرمان را انجام دهد.
اى دخترم ! هر زنى که زحمات و مشقّات خانه دارى را تحمّل کند و خانه دارى نماید و براى رفاه و آسایش اعضاء خانواده اش تلاشنماید، همانا او اهل بهشت خواهد بود.

بهشت و پیراهن خون آلود حسین علیه السّلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
آن هنگام که صحراى محشر بر پا شود و خداوند تمامى بندگانش را زنده احضار نماید، صدائى به گوش همگان خواهد رسید که : اى جماعت ! چشم هاى خود را ببندید و سرهاى خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلّلى اللّه علیه و آله مى خواهد از پل صراط عبور نماید.
پس همگان چشم هاى خود را مى بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالى که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهى مى کنند، وارد مى شود و در یکى از موقف هاى مهمّ محشر توقّف مى فرماید.
پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبى پروردگار عرضه مى دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم ، حسین مى باشد، تو خود آگاهى که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در این هنگام ، صدائى از طرف خداوند متعال مى رسد: اى فاطمه ! هر خواسته و تقاضائى دارى بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم ، حسین بگیر.
پس شعله اى مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طورى که پرنده اى که دانه از زمین برچیند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامى آن افرادِ ظالم ، به عذاب هاى دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به سوى بهشت حرکت مى نماید و در حالى که ذرارى و دوستان و علاقه مندانش همراه او مى باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت هاى آن بهره مند مى گردند.

قضاوت در بهترین خطّ
روزى حضرت فاطمه زهراء علیها السلام مشغول انجام کارهاى منزل بود و دو فرزند عزیزش حسن و حسین علیهما السلام خطّى را نوشته بودند و هر یک ادّعا مى کرد، که خطّ من بهتر و زیباتر است .
پس جهت قضاوت نزد مادرشان آمدند و از او خواستند تا نظر دهد که خطّ کدام یک بهتر و زیباتر مى باشد.
ولى حضرت زهراء علیها السلام براى آن که هیچ کدام را ناراحت نکند اظهار داشت : از پدرتان سؤ ال نمائید.
و چون حسن و حسین علیهما السلام موضوع را براى پدرشان عرضه داشتند، او نیز نخواست که یکى از آن دو عزیز را ناراحت و ماءیوس ‍ نماید، به همین جهت فرمود: بروید و از جدّتان رسول خدا سؤ ال نمائید.
لذا آن دو عزیز، نزد رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله آمدند وخطّشان را نشان دادند، همچنین حضرت فرمود: من نیز قضاوت نکنم تا آن که با جبرئیل مشورت نمایم .
همین که جبرئیل علیه السلام بر حضرت رسول وارد شد و در جریان موضوع قرار گرفت ، اظهار داشت : بایستى از خداوند سبحان نظر خواهى کنم ، و در نهایت خداى مهربان خطاب نمود: باید مادرشان نظر دهد و قضاوت نماید.
به همین جهت ، حضرت زهراء علیها السلام گردنبند مروارید خود را از گردن در آورد و نخ آن را پاره نمود و دانه هایش را بر زمین ریخت و سپس به فرندانش خطاب نمود و اظهار داشت : هر کدام از شما دانه هاى بیشترى بردارد خطّ او بهتر است .
و هر یک به طور مساوى از دانه هاى مروارید برداشت و در نهایت هیچ کدام ناراحت و غمگین نگشتند و خطّ هر دو خوب و زیبا تشخیص داده شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *