دلیل عقلی بر وجود امام زمان عجل الله داریم یا نه
دلیل عقلی بر وجود امام زمان عجل الله داریم یا نه؟ پاسخ : در ابتدا لازم است به این نکته توجّه داشته باشیم که اعتقاد به مصلح موعود جهانی در تمام ادیان یک اصل مسلّم و قطعی است و هر یک از انبیاء گذشته، به پیروان خود از آمدن مصلحی غیبی خبر دادهاند.[۱] به […]
دلیل عقلی بر وجود امام زمان عجل الله داریم یا نه؟
پاسخ :
در ابتدا لازم است به این نکته توجّه داشته باشیم که اعتقاد به مصلح موعود جهانی در تمام ادیان یک اصل مسلّم و قطعی است و هر یک از انبیاء گذشته، به پیروان خود از آمدن مصلحی غیبی خبر دادهاند.[۱]
به طور کلّی از دو طریق میتوان وجود امام زمان را ثابت کرد: ۱. دلیل عقلی؛ ۲. دلیل نقلی.
الف: دلیل عقلی
و آن اینکه تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدّهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند، و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است به همین جهت علی ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودهاند: «زمین هرگز از حجت خدا خالی نخواهد ماند و آن حجت الهی یا ظاهر است یا مشهور یا خائف است و مستور تا حجتها و بینات الهی باطل نگردد.»[۲]
ب: دلیل نقلی
این دلیل را میتوان به دو صورت توضیح داد:
الف) روایات نبوی که امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کردهاند که به ذکر دو نمونه از لسان اهل سنّت اشاره میکنیم.
1. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا آمد و سؤالهای بسیاری را مطرح نمود و از اوصیاء نیز پرسید، حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین وصی من علی و پس از او حسن و حسین و امامان نه گانه و از فرزندان او میباشند.» و نعثل پرسید نام آنها چیست؟ حضرت اسامی تک تک امامان را تا امام دوازدهم (حضرت مهدی (عج)) شمردهاند.[۳]
2. باز در کتاب مناقب وجود دارد که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که شخصی یهودی به محضر رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ میرسد و سؤالات زیادی میکند و از اوصیاء حضرت میپرسد و سؤال میکند پس از حسین اوصیاء چه کسانی هستند پیامبر فرزندان امام حسین از علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ را نام میبرد تا حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و سپس میفرماید: لقب او قائم و حجت است و او غائب خواهد شد و خوشا به حال صابران در غیبت…
ب) شواهد تارخیی یعنی گزارشهایی که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کردهاند برای نمونه به بعضی از اقوال اهل سنّت اشاره میکنیم.
1. حافظ سلیمان حنفی میگوید: «خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (عج) در شب پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ در شهر سامرا واقع شده است.[۴]
2. خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته: «یکی از اهلبیت ابومحمد بن عسگری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده میشود باقی نگذاشت و او در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد، او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت.[۵]
بهتر است بدانیم بعضی محققین تعداد روایات اهل سنّت را بیش از ۲۰۰ روایت تخمین زدهاند که همه در مورد امام دوازدهم میباشد که فقط حقانیت شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) را میرساند و بر هیچ یک از مذاهب، جز شبعه دوازده امامی منطبق نیست و همه این احادیث بر ولادت و امامت حضرت ـ علیه السّلام ـ دلالت میکند و آیت الله شیعه دوازده امامی منطبق نیست و همه این احادیث بر ولادت و امامت حضرت ـ علیه السّلام ـ دلالت میکند و آیت الله صافی(دام عزه) در کتاب مهدویت بیش از ۷۷ نفر از علمای اهل سنّت را نقل میکند که هر یک به نحوی ولادت آن حضرت را بیان کردهاند. پس اگر اهل سنّت مطلقاًبگویند حضرت مهدی (عج) به دنیا نیامده این ادعای کاملاً بیاساس است زیرا آنها حتّی گفتهها و نوشتههای بزرگان خود را هم قبول ندارند. علاوه بر آن، آیات متعددی در قرآن به چگونگی قیام آن بزرگوار اشاره کرده است.[۶]
به عنوان نمونه به تفسیر آیات ۱۰۵ و ۱۰۶ سوره نور، ۵۵ از سوره توبه، ۲۹ سوره کهف و ۲۹ سوره مؤمن مراجعه شود. و اگر آنها طولانی بودن عمر را دلیل عدم ایشان تولد بدانند، به سادگی میتوان عرض کرد که همان کسی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی موعود اقتدا کند و یونس را در شک ماهی محافظت نماید و یا به نوح پیامبر ۹۵۰ سال عمر بدهد، آیا او قدرت ندارد به مهدی (عج) عمر طولانی عنایت کند در حالی که خود اهل سنّت نیز قائل به زنده بودن عیسی و خضر و صالح و… میباشند.
نتیجه
ولادت حضرت مهدی (عج) امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنّت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزههای دیگری وجود دارد که نمیگذارند حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه اثنیعشری و وجود امام زمان ثابت کنند.
پی نوشتها :
[۱] . آیت الله مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ یازدهم، ۱۳۸۰، ص ۵۱.
[۲] . علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم، ۱۳۶۲، ص ۱۸۸.
[۳] . همان، ج ۳۶، ص ۲۸۳.
[۴] . شیخ سلیمان قندوزی، حنفی، ینابیع الموده، قم، مکتبه بصیرتی، ۱۳۸۵ ق.
[۵] . همان مدرک.
[۶] . آیت الله صافی (لطف الله) امامت و مهدویت، ج ۲، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۲، ص ۵۶ الی ۲۴۱.
دیدگاهتان را بنویسید