دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدى(عج) چیست
دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدى(عج) چیست؟ عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود – به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود – باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت – به عنوان […]
دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدى(عج) چیست؟
عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود – به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود – باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت – به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عدهاى اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.
«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرنها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول«ص» و فرزندان على و فاطمه«ع» – که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است – در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر«ص» و ملقّب به مهدى معرفى کردهاند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهىها و نگرانىها به راحتى و امنیّت و آسایش مبدّل مىشود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مىگردند» لطف اللَّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳..
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده مىشود که در تمامى عصرها و دورانها، این یک عقیده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشتهاند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را – به جهت اینکه واجد صفات و نشانىهاى مهدى موعود نیستند – رد مىکردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمىشدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ویژگىها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کردهاند.
کسانى که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، مىدانند که ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد«ع»، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است ؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت – ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفى، محمدبن احمد مالکى و یحیى بن محمدحنبلى – در جواب استفتایى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسى به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسماً فتواى مستدل و قاطع دادهاند ر.ک : البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، باب ۱۳ ؛ به نقل از : امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱..
این اتفاق نظر به حدّى است که تندروترین گروههاى اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّى دفاع مىکنند و از عقاید مسلّم اسلامى مىدانند. حتّى احمد امین ازهرى مصرى – به رغم پارهاى سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت – اعتراف مىکند :
«اما در مورد اهل سنت باید گفت : ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدى) گرویده و به آن ایمان دارند». آنگاه خاطرنشان ساخته که ابنحجر عسقلانى، احادیث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین مىگوید : «امام شوکانى، به منظور اثبات درستى این عقیده، کتابى نوشته و آن را «التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسیح» نامیده است المهدى و المهدویت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰ ؛ به نقل از : در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷.
ابن خلدون نیز – به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت – اذعان مىکند :
«اعلم انّ فى المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّد الدین و یظهر العدل…»؛ «مشهور بین همه مسلمانان – در همه عصرها – این است که به یقین در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مىکند ؛ که دین را مدد مىرساند و عدل را مىگستراند. مسلمانان از او پیروى مىکنند و به همه کشورهاى اسلامى حاکم مىشود. او مهدى نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسى نیز پس از او نازل مىشود و دجّال را مىکشد و یا در کشتن او، مساعدت مىکند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد کرد». مقدمه العبر، ص ۳۶۷.
ابن حجر هیثمى گفته است : «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امرى لازم است. عیسى و دجّال در زمان او ظاهر مىشوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است». البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ص ۱۶۹.
.
ابن ابى الحدید، روشنتر از همه مىگوید : «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین على انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضى الاّ علیه»؛ «میان همه فرقههاى مسلمین، اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمىپذیرد ؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)» شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۶..
و سویدى نیز گفته است : «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدى آن کسى است که در آخرالزمان قیام مىکند و زمین را از عدل و داد پر مىکند و احادیث راجع به مهدى و ظهور او بسیار است» امامت و مهدویت، ج ۲ ص ۳۱۲ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۵.
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدى موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگىهاى آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، مىپردازند. بعضى از این کتابها، عبارت است از :
1. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م ۹۷۵) ؛
2. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقى (قرن هفتم) ؛
3. مناقب المهدى، حافظ ابى نعیم اصفهانى (م قرن پنجم) ؛
4. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سیوطى (م ۹۱۱) ؛
5. البیان فىالاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجى شافعى (م ۶۵۸) ؛
6. مهدى آل الرسول، علىبن سلطان محمد هروى حنفى ؛
7. فرائد فوائد الفکر فى ظهور المهدى المنتظر، شیخ مرعى.
همچنین کتابهایى مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسى ترمذى، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابورى، کنزالعمال متقى هندى و… به این انگاره مهم دینى پرداختهاند.
بر این اساس، احادیث نبوى درباره قیام مهدوى، به اندازهاى فراوان است که در کمتر موضوعى به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احادیث مهدى، تصریح کردهاند. احمدبن محمدبن صدیق شافعى مغربى در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدى موعود را به شیوهاى بىنظیر و بىسابقه اثبات مىکند ر.ک : ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷..
حافظ ابو عبداللَّه گنجى شافعى نیز مىگوید : «احادیث پیامبراکرم«ص» درباره مهدى – به دلیل راویان بسیارى که دارد – به حد تواتر رسیده است» البیان، باب ۱۱ ؛ منتخب الاثر، ص ۳۶.
ابن حجر عسقلانى در کتاب فتحالبارى مىگوید : «اخبار متواترى رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند» فتح البارى، ج ۵، ص ۳۶۲..
بیهقى نوشته است : «احادیث مربوط به خروج مهدى، صحیحترین اسناد را دارد» الاعتقاد و الهدایه الى سبیل الرشاد، ص ۱۲۷. و…
این امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدى مخالفت کردهاند. در کتابهاى فرائد السطین، البرهان، العرف الوردى و… از جابربن عبداله انصارى از پیامبر اکرم«ص» نقل کردهاند که : «من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد«ص»»؛ ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸ ؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲ ؛ البرهان، ص ۱۷۷. ؛ «هر که ظهور مهدى را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».
در روایت دیگرى نیز نقل کردهاند : «من کذّب بالمهدى فقد کفر»؛ عقد الدرر، ص ۱۵۷ ؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹. ؛ «هر کس مهدى را انکار کند، به راستى کافر است».
معرفى مهدى موعود
در منابع روایى اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحى از پیامبر اکرم«ص» درباره مهدى موعود نقل شده که براى معرّفى و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل مىشود ؛ آنگاه سیماى کلى آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان مىگردد.
1. شیخ ابراهیم حموى شافعى در فرائدالسمطین از رسول خدا«ص» نقل کرده است : «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج اللَّه على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى ؛ قیل یا رسول اللَّه! و من اخوک؟ قال : علىّ بنابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال : المهدى(عج) ؛ یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الّذى بعثنى بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح اللَّه عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»؛ کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷ ؛ بحارالانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱. ؛ «خلفا و جانشینان من و حجّتهاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : اى رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود : على بن ابىطالب. سؤال شد : فرزندت کیست؟ فرمود : مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مىسازد ؛ همانسان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مىایستد».
2. در سنن ابى داوود و تذکره خواص الامه از عبداللَّه بن عمر نقل شده است که گفت : «قال رسول اللَّه«ص» : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الارض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدى»؛ تذکره الخواص الامه، ص ۳۷۷ ؛ سنن ابى داوود، ج ۲، ص ۴۲۰. ؛ «رسول خدا«ص» فرمود : در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مىکند که اسم او، همانند اسم من و کنیهاش مثل کنیه من است ؛ زمین را از عدل پر مىسازد ؛ چنانکه از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است».
3. متقى هندى در کنزالعمال آورده است : «اِنّ عَلیّاً سأل النبىُّ : اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول اللَّه : بَل مِنّا یَختِمُ اللّهُ به کَما فَتَح بنا و بنا یُنقَذون من الفتنه، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوهِ الشِّرکِ»؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۲۶۳. ؛ «على«ع» از پیامبر«ص» پرسید : آیا مهدى(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود : بلکه (او) از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد) ؛ چنانکه به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنانکه از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دلهایتان را پس از کینه و دشمنى به یکدیگر پیوند داد».
4. پیامبر اکرم«ص» فرموده است : «لا تقوم الساعه حتّى…یخرُج من عترتى… مَن یملأها قسطاً و عدلاً کما مُلِئت ظلماً و عدواناً»؛ عقد الدرر، ص ۳۶ ؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴. ؛ «قیامت فرا نرسد تا اینکه کسى از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهاى آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».
5. از رسول خدا«ص» نقل شده است : «لیبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهه یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضاً»؛ ینابیع المودّه، ص ۴۲۳ ؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵ . ؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمىانگیزاند که دندانهایش برّاق و گشادهاند و پیشانىاش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مىکند و مال را به نحوى خاص زیاد مىگرداند».
7. در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّته» روایت مشهورى را از پیامبر اکرم«ص» نقل مىکند که : «لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الیوم حتّى یُبعَث رجلُ منّى و من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى»؛ العمده، ص ۴۳۴ ؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶. ؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من یا از بیتم قیام مىکند که اسم او اسم من است…».
با بررسى و مطالعه منابع روایى اهل سنّت، سیماى کلى حضرت مهدى(عج) را چنین مىتوان تصویر کرد : او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنهها و انقطاع زمان، مالک و فرمانرواى زمین، پادشاه و فرمانرواى انسانها، امام و پیشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و… است.
– او از اهل بیت است ؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح مىکند ؛
– مهدى از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است ؛
– مهدى از فرزندان حسین است ؛
– او کسى است که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مىخواند ؛
– او مال را فراوان مىبخشد و آن را شمارش نمىکند ؛
– معادن را استخراج و اموال را تقسیم مىکند ؛
– مال را مىبخشد و بر کارگزاران خود سختگیرى مىکند و بر مسکینان مهربانى مىورزد ؛
– خداوند، زمین را به واسطه او زنده مىکند. او در آنجا عدالت مىورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده مىشود ؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود ؛
– از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند ؛
– خداوند او را براى فریادرسى مردمان برمىانگیزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهرهمند مىشوند و زمین محصولات خود را، بیرون مىریزد.
– او بر تمام کشورها و شهرها مستولى مىشود و لشکرهاى کفر را شکست مىدهد.
– دین اسلام و توحید به وسیله او، عالمگیر خواهد شد و در زمین کسى نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهى دهد و… براى مطالعه بیشتر و بررسى منابع روایات ر.ک : نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶ – ۱۵۰ (به نقل از : کنزالعمال، ج ۱۴ ؛ ینابیع الموده ؛ العرف الوردى فى الاخبار المهدى ؛ المعجم الکبیر ؛ البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان ؛ فرائدالسمطین ؛ عقدالدرر ؛ المهدى المنتظر ؛ الفتن و الملاحم و…)..
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانى و تواتر احادیث مربوط به مهدى آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد عبدالعلیم سپتوى، المهدى المنتظر (مکه : مکتبهالمکتبه، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰.. (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۴/۵۰۰۰۲۷)
دیدگاهتان را بنویسید