شعری زیبا در مدح پیامبراکرم صلیالله علیه و آله
شعری زیبا در مدح پیامبراکرم صلیالله علیه و آله بهر مدح پیغمبر طبع من چو گویا شد دل ز عشق آن دلبر مست عشق و شیدا شد ساقی از می باقی ساغرم نما لبریز چون به لطف یزدانی درد من مداوا شد مطرب آشنا بر لب خویش نما لب نی را کز نوای جانسوزش […]
شعری زیبا در مدح پیامبراکرم صلیالله علیه و آله
بهر مدح پیغمبر طبع من چو گویا شد
دل ز عشق آن دلبر مست عشق و شیدا شد
ساقی از می باقی ساغرم نما لبریز
چون به لطف یزدانی درد من مداوا شد
مطرب آشنا بر لب خویش نما لب نی را
کز نوای جانسوزش شد بهار و گل وا شد
سبز و خرم و دلکش شد زمین چو فروردین
پر ز لاله و سنل دشت و کوه و صحرا شد
از افق هویدا شد چوه جمال شمس الدین
در شگفت موسی شد در تعجب عیسی شد
روز بعثت است امروز روز عشرت است امروز
روی احمدی بنگر قبله گاه دل ها شد
غرق عشرت و شادی عرش و فرش و بحر و بر
دل ز محنت و رنج و درد و غم مبرا شد
در حرا به امر حق اقرأ شد بر او نازل
بر پیمبری مبعوث ز امر حق تعالی شد
آمدش ندا از حق تا شود بحق ملحق
زان ندای حق الحق فارغ از من و ما شد
رمز قل هوالله را در حرا بدست آورد
لم یلد و لم یولد از کلامش افشا شد
سرنگون شد از تخت سلطنت شهنشاهان
چون ز امر حق شاهی میر و صاحب آوا شد
ریشه کن نمود از بن دین بت پرستی را
آنکه نام نیکویش نقش عرش اعلا شد
از قدوم وی عالم عالم دگر گردید
هست عالم از هستش هر چه هست پیدا شد
ختم انبیاء گردید در وجود او پایان
بس گره که از مشکل از وجود او وا شد
خوش بگو تو ژولیده وصف احمد مرسل
کز مصفای او بزمت تا ابد مصفا شد
دیدگاهتان را بنویسید