شعر مهدوی
شعر مهدوی بیا تا نغمه شوق از نهاد خاک برخیزد غبار از خاطر آ یینه افلاک برخیزد اگر در جلوه آری گوهر پاک وجودت را صدف از دامن صحرا گریبان چاک برخیزد گل شوق تو را در دیده کارم، مگر امشب دل از خواب گران آرزو، چالاک برخیزد اگر پا در رکاب آری، به پابوس […]
شعر مهدوی
بیا تا نغمه شوق از نهاد خاک برخیزد
غبار از خاطر آ یینه افلاک برخیزد
اگر در جلوه آری گوهر پاک وجودت را
صدف از دامن صحرا گریبان چاک برخیزد
گل شوق تو را در دیده کارم، مگر امشب
دل از خواب گران آرزو، چالاک برخیزد
اگر پا در رکاب آری، به پابوس سمند تو
هزاران لاله خونین جگر، از خاک برخیزد
ببار ای دیده امشب، قطره قطره، اشک بر دامن
که از دل شعله شعله آهِ آتشناک برخیزد
مگر حرف تو را تکرار سازد ای گل نرگس
سخن با کوه می گویم کز او پژواک برخیزد
به شوق نرگسِ مستِ تو ای مهر جهان آرا
بسی گل نغمه مستی ز نای تاک برخیزد
جواد جهان آرایی
دیدگاهتان را بنویسید