غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد
غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد به یک نگاه تو بیمار می شود دل من به یک کرشمه گرفتار می شود دل من برای درک حضور تو ای گل نرگس همیشه راهی گلزار می شود دل من به شوق دیدن روی تو صبح آدینه رفیق دیده ی بیدار می شود دل من بیا که […]
غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
به شوق دیدن روی تو صبح آدینه
رفیق دیده ی بیدار می شود دل من
بیا که از غم هجر تو یا اباصالح
اسیر غصه ی بسیار می شود دل من
غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد
ز هر چه غیر تو بیزار می شود دل من
دیدگاهتان را بنویسید