فعالیت های علمی امام حسن عسکری علیه السلام
فعالیت های علمی امام حسن عسکری علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام بر اثر نامساعد بودن زمان و محدودیت بسیار شدید که حکومت عباسی اعمال می کرد، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح کل جامعه نشد، ولی در تربیت شاگردانی که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف […]
فعالیت های علمی امام حسن عسکری علیه السلام
مقدمه
اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله طبق سفارش آن حضرت، در کنار قرآن کریم، بالاترین مرجع علمی اند که خداوند ایشان را برای هدایت و رهبری مسلمانان پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله برگزیده است. امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین امامی است که سکان کشتی هدایت را به دست گرفت. حضرت عسکری علیه السلام با وجود همه آن فشارها و کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی، یک سری فعالیت های سیاسی، اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و تشیع و مبارزه با افکار ضد اسلامی و ضد شیعی انجام داد که اهم کوشش ها و تلاش های علمی ـ فرهنگی آن حضرت عبارت است از:
۱.تربیت شاگردان
گرچه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر اثر نامساعد بودن زمان و محدودیت بسیار شدید که حکومت عباسی اعمال می کرد، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح کل جامعه نشد، ولی در تربیت شاگردانی که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف ناب تشیع و رفع شبهات دشمنان شیعه نقش مهم و به سزایی داشتند، موفق گشت. شیخ طوسی رحمه الله تعداد شاگردان آن حضرت را بیش از صد نفر ثبت کرده است.[۱] که در میان آنان چهره های برجسته و مردان وارسته ای، مانند: احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، عبدالله بن جعفر حمیری، ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری (نائب خاص حضرت حجت)، علی بن جعفر، محمد بن حسن صفار و… به چشم می خورند.[۲]
۲.تشویق نویسندگان
هر قلم به دست متعهد، نهایت تلاش خود را برای اطلاع رسانی، هدایت و… جامعه به کار می بندد؛ ولی تشویق از نویسنده و آثار او خستگیها را از تن او دور می کند، و بر فعالیت او می افزاید، و این خود عامل توسعه علم و دانش و آگاهی در جامعه می شود. حضرت عسکری علیه السلام در کنار تربیت شاگردان از تشویق نویسندگان غافل نبود؛ از جمله داود بن قاسم جعفری می گوید: کتاب «یوم و لیله» از یونس آل یقطین را به حضرت عسکری علیه السلام عرضه داشتم. امام فرمود: «تَصْنیفُ مَنْ هذا؛ نوشته چه کسی است؟» گفتم: نوشته یونس است. آن گاه فرمود: «اَعْطاهُ اللّهُ بِکُلِّ حَرْفٍ نُورا یَوْمَ الْقِیامَهِ؛[۳]خداوند در مقابل هر حرف، نوری به او در روز قیامت عطا فرماید.» البته سیره تمام امامان شیعه بر این بوده که بر نویسندگی و کتابت ترغیب و نویسندگان و قلمزنان را تشویق کنند. حضرت صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: «اُکْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فی اِخْوانِکَ، فَاِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنیکَ، فَاِنَّهُ یَأْتی عَلَی النّاسِ زَمانُ هَرْجٍ ما یَأْنَسُونَ فیهِ اِلاّ بِکُتُبِهِمْ؛[۴]دانشت را بین برادرانت بنویس و نشر بده! اگر از دنیا رفتی، فرزندانت وارث کتابهایت می شوند. به حقیقت زمان هرج ومرجی فرا می رسد که مردم جز بر نوشته شان انس نمی گیرند[و توجه نمی کنند].»و همچنین نقل شده است که برخی آثار را خدمت حضرت عسکری علیه السلام عرضه داشتند که درباره آن نظر دهد. حضرت فرمود: «صَحیحٌ فَاعْمَلُوا به؛[۵] صحیح است بدان عمل کنید!» بر اثر همین تشویقها بود که شانزده تن از شاگردان حضرت، دست به تألیف زدند و ۱۱۸ عنوان کتاب، ثمره آن شد. از میان آنها علی بن حسن فضّال ۳۶ کتاب، محمد بن حسن صفار ۳۵ کتاب، عبدالله بن جعفر حمیری ۱۹ کتاب، احمد بن ابراهیم ۷ کتاب و هارون بن مسلم ۶ کتاب دارد.[۶] و همین طور تعداد راویانی که از آن حضرت حدیث نقل نموده اند، به ۱۰۶ نفر می رسد.[۷]
۳.میراث مکتوب
حضرت عسکری علیه السلام علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتب و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف. تفسیر الامام العسکری علیه السلام: یکی از مهم ترین مباحث در حوزه میراث حدیثی امام حسن عـسکری عـلیه السلام، بحث درباه تفسیر منسوب به آن امام است. این کتاب، مجموعه روایات تفسیری است که تـنها به سوره فاتحه الکتاب و بقره پرداخته اسـت. که امروزه کتابی با عنوان «تفسیر الامام العسکری علیه السلام » موجود است که عالمان رجال و حدیث بر آن نقدها دارند و آن را غیر از نوشته اصلی می دانند.
ب. کتاب «المنقبه» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است.[۸] این کتـاب شامل احکام شرعی اسـت. عـلامه آقابزرگ طهرانی درباره آن نوشته است: شامل بیشتر احکام و مسائل حلال و حرام است.[۹] بعضی ها این کتاب را به امام حسن عسکری نسبت داده اند.[۱۰] بیضاوی در الصراط المستقیم این کتاب را به امـام حـسن عسکری علیه السلام نسبت داده است.[۱۱] به جز اینها کتب دیگری نیز به آن حضرت منسوب است.[۱۲]
ج. نامه ورسائل امام حسن عسکری علیه السلام.
فضای اجتماعی و وضعیت سیاسی حاکم بر جامعه، اقتضا می کرد که بیشتر احادیث امام از طریق مکاتبه انتشار یابد. این مکتوبات را می توان بـه دو بخش کلّی تقسیم نمود:
بخش اوّل عبارت است از نامه ها، دستورالعمل ها و حتّی پیغام های ائمّه علیهم السلام که خطاب به نمایندگان خود یا شیعیان مستقر در یک ناحیه ارسال می کردند و در آن نامه ها و رسائل، وظایف و تکالیف آنان را در پیش آمدهای سیاسی و اجتماعی روشن مـی ساختند. بـخش دوم از مکتوبات حدیثی، عبارت است از پاسخهای ائمّه علیهم السلام در ذیل سؤلاتی که شیعیان از نقاط مختلف ارسال می کردند.[۱۳] به عنوان مثال، علی بن یقطین به امام حسن عسکری نوشت: اگر کسی اجرای وصیت را به فـرزندان خـود محوّل کند، در صورتی که برخی نابالغ اند، آیا فرزندان بالغ می توانند وصیت پدر خود را اجرا کنند؟ ابومحمّد در پاسخ نوشت: بلی.[۱۴] در مواردی که سؤل کننده سؤل خود را می نوشت و جای پاسخ را خالی می گذاشت، امام علیه السلام در ذیل هـمان سـؤل پاسخ را با خطّ مبارک خود درج می نمود. پاسخی که بدین طریق دریافت می شد، توقیع می خواندند.[۱۵] به عنوان نمونه، عبداللّه بن جعفر حمیری که از مشایخ قم به شمار می رفت، دارای سه کتاب در بـاب رسـائل و تـوقیعات امام هادی و امام حسن عـسکری عـلیه السلام است.[۱۶] در زمان امام حسن عسکری علیه السلام تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش یافته بود و شیعیان در نقاط فراوانی متمرکز شده بودند؛ شهرها و مناطقی، مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره که از پایگاههای شیعیان به شمار می رفتند. در میان این مناطق، به دلائلی سامراء، کوفه، بغداد، قم و نیشابور از اهمیت ویژه ای برخوردار بودند.[۱۷] حضرت برای گسترش فرهنگ تشیع، توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامه های فراوانی به آن شهرها نوشته است، مانند: نامه آن حضرت به شیعیان قم و آوه که متن آن در کتابها مضبوط است،[۱۸] و نامه های فراوان حضرت به مردم مدینه،[۱۹] و نامه ای که امام به «ابن بابویه» نوشته، و نامه مفصلی که حضرت خطاب به «اسحاق بن اسماعیل» و شیعیان نیشابور نوشته است.[۲۰] در نامه اخیر، آن حضرت پس از توضیح درباره نقش امامت در هدایت امت اسلامی و تشریح ضرورت و اهمیت پیروی از امامان و هشدار از سرپیچی از فرمان امام، نوشته اند: «.. ای اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهیم بن عبده هستی تا وی به آنچه من در نامه ای که توسط محمد موسی نیشابوری فرستاده ام، عمل کند. تو و همه کسانی که در شهر تو هستند، موظفید بر اساس نامه مزبور عمل کنید.»[۲۱]
۴.پاسخ به شبهات
وجود پرسش و طرح شبهه می تواند باعث بالندگی و رشد جامعه شود، به شرطی که به آن پاسخ صحیح و هدایتگر داده شود. گاه ممکن است در جامعه شبهات ویرانگری به وجود آید که اگر درست جواب داده نشود، کل جامعه اسلامی را می تواند با خطر مواجه کند. آن دسته از سؤلات است که شیعیان در مقام انجام تکالیف دینی یا در برخورد با مخالفان خـود بـه آن برخورد مـی کردند و با شرفیابی به محضر ائمّه علیهم السلام یا از طریق مکاتبه، حکم آن را از امامان جویا می شدند. از عهد امام دهم به بـعد که تماس شیعیان با امامان خود محدود شد، سؤلات شیعیان دست بـه دسـت مـی گشت تا به امام برسد و جواب صادر گردد. پاسخها در حکم روایت و حدیث به شمار می رفت.[۲۲] یکی از مهم ترین فعالیتهای علمی حضرت عسکری علیه السلام شبهه زدایی بود که در این زمینه به برخی نمونه ها اشاره می شود:
الف. در دورانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان بود، یکسال بر اثر خشکسالی قحطی شدیدی به وجود آمد. علمای اسلام مردم را جمع کرده، برای نماز استسقاء (طلب باران) به بیابان بردند و نماز خواندند. این قضیه چندین بار تکرار شد و اثری از باران دیده نشد؛ اما علمای نصارا وقتی با مسیحیان نماز استسقا خواندند، باران آمد و چندین بار این قضیه تکرار شد. این موضوع باعث سرشکستگی و آبروریزی مسلمین شد. یکی از شیعیان به هر نحوی بود، خود را به زندان رساند؛ اما قبل از آنکه جریان را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام عرض کند، با تعجب دید در میان زندان قبر آماده ای وجود دارد. با چشم گریان عرض کرد: من طاقت ندارم شما را در این قبر دفن کنند. حضرت فرمود: ناراحت نباش! خداوند نیز چنین مقدر نکرده است. بعد از شنیدن این سخن، عرض کرد: دو مطلب و پرسش مهم مرا به اینجا کشانده است:
۱.پرسش اوّل این است که در روایات وارده از شما آمده است که با روزگار دشمنی نکنید (لا تُعادِ الاَْیّامَ) منظور از این روایات چیست؟ حضرت عسکری علیه السلام فرمود: منظور از روزگار، ما اهل بیت هستیم؛ شنبه متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله، یکشنبه متعلق به علی علیه السلام [و فاطمه زهرا علیهاالسلام]، دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، سه شنبه مربوط به امام سجاد و امام باقر و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام ، چهارشنبه متعلق به امام جواد و پدرم حضرت هادی علیهماالسلام، و پنجشنبه متعلق به من است و جمعه مربوط به فرزندم مهدی علیه السلام می باشد.
۲.پرسش دوم این است که علمای اسلام سه روز برای نماز باران به بیابان رفتند و نماز خواندند و بارانی نیامد، ولی علمای نصرانی هر باری که نماز خواندند، باران بارید و اگر امروز هم به دعای آنها باران ببارد، ترس آن است که مسلمانان و شیعیان در عقیده خود متزلزل شوند و به مسیحیت گرایش پیدا کنند. حضرت فرمود: عالم نصرانی تکه ای از استخوان بدن یکی از پیامبران را همراه دارد که آن را در میان انگشتان خود گذاشته [و همان را وسیله اجابت دعای خویش قرار داده]؛ لذا باران می بارد. تو خود را فورا به او برسان و آن را از میان انگشتان او بیرون آور! این عمل باعث پراکندگی ابرها و قطع باران می شود. آن مرد با سرعت خود را به محل نماز مسیحیان رساند و استخوان را برداشت. اتفاقا ابرها پراکنده شدند و علمای مسیحی هر چه کردند، باران نبارید؛ لذا شرمنده شدند و مسلمانان مخصوصا شیعیان از شک و تردید بیرون آمدند و بر ایمان و اعتقاد خویش استوار گشتند.[۲۳] به نقل دیگر، خلیفه وقت عباسی امام حسن عسکری علیه السلام را از حبس بیرون آورد و به بیابان برد و جریان را به او عرض کرد. حضرت جریان استخوان را گوشزد نمود و دستور داد یکی از خادمانش استخوان را از دست عالم مسیحی بیرون آورد. او نیز چنین کرد و در نتیجه، باران نیامد. آن گاه خود حضرت دست به دعا برداشت و باران شدیدی شروع به باریدن کرد.[۲۴]
ب. مردی از امام یازدهم سؤال کرد: چرا سهم الارث مردان دو برابر سهم الارث زنان است؟ مگر زنِ بیچاره چه گناهی دارد؟ حضرت عسکری علیه السلام در جواب فرمود: برای اینکه نفقه (و خرج) به عهده مرد بیشتر از زن است؛ مرد در جهاد و جبهه شرکت می کند، هزینه زندگی خانواده اش را باید تأمین کند، در قتل و جرح خطایی پرداخت دیه بر «عاقله» یعنی مردان فامیل واجب است، ولی زن در تمام این هزینه ها معاف است….»[۲۵]
۵.برخورد با انحرافات و تحریفات
از دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی امام عسکری علیه السلام برخورد با بدعتها، تحریفات و انحرافاتی بود که در جامعه پیش می آمد؛ مخصوصا اگر این انحرافات از ناحیه اهل قلم و دانشمندان و علما سر می زد، حضرت نسبت به آن خیلی حساس بود، و این خود درس بزرگی است برای علما که در مقابل انحرافات و تحریفات و بدعتهایی که در جامعه ایجاد می شود، سکوت اختیار نکنند. به نمونه ای در این زمینه توجه فرمایید: «اسحاق کِنْدی» که از فلاسفه اسلام و عرب به شمار می رفت و در عراق اقامت داشت، کتابی تألیف کرد به نام «تناقضهای قرآن»! او مدتهای زیادی در منزل نشسته و گوشه نشینی اختیار کرده و خود را به نگارش آن کتاب مشغول ساخته بود. روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری علیه السلام شرفیاب شد. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: آیا در میان شما مرد رشیدی وجود ندارد که گفته های استادتان «کندی» را پاسخ گوید؟ شاگرد عرض کرد: ما همگی از شاگردان او هستیم و نمی توانیم به اشتباه استاد خود اعتراض کنیم. امام فرمود: اگر مطالبی به شما تلقین و تفهیم شود، می توانید آن را برای استاد خود نقل کنید؟ شاگرد گفت: آری! حضرت فرمود: بعد از برگشتن نزد استاد با او به گرمی و محبت برخورد کن و سعی نما با او انس و الفت پیدا کنی. هنگامی که کاملاً انس و آشنایی به عمل آمد، به او بگو: مسئله ای برای من پیش آمده است که غیر از شما کسی شایستگی پاسخ آن را ندارد و آن این است که: آیا ممکن است گوینده قرآن از گفتار خود معانی ای غیر از آنچه شما حدس می زنید، اراده کرده باشد؟ او در پاسخ خواهد گفت: بلی! ممکن است چنین منظوری داشته باشد. در این هنگام بگو: شما چه می دانید، شاید گوینده قرآن معانی دیگری غیر از آنچه شما حدس می زنید، اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معنای خود به کار برده باشید! امام در اینجا اضافه کرد: او آدم باهوشی است، طرح این نکته کافی است که او را متوجه اشتباه خود کند. شاگرد به حضور استاد رسید و طبق دستور امام رفتار کرد تا آنکه زمینه برای طرح مطلب مساعد گردید. سپس سؤال امام را مطرح و جواب پیش بینی شده را گرفت. استاد که می دانست شاگرد او چنین سؤالی را از پیش خود نمی تواند طرح نماید و در حدّ اندیشه او نیست، رو به شاگرد کرد و گفت: تو را قسم می دهم که حقیقت را به من بگویی، چنین سؤالی از کجا به فکر تو خطور کرد؟ شاگرد: چه ایرادی دارد که چنین سؤالی به ذهن من آمده باشد؟ استاد: نه! تو هنوز زود است که به چنین مسائلی رسیده باشی. به من بگو این سؤال را از کجا یاد گرفته ای؟ شاگرد: حقیقت این است که «ابو محمد» مرا با این سؤال آشنا کرد. وجود پرسش و طرح شبهه می تواند باعث بالندگی و رشد جامعه شود، به شرطی که به آن پاسخ صحیح و هدایتگر داده شود. استاد: اکنون واقع امر را گفتی. سپس افزود: چنین سؤالهایی تنها زیبنده این خاندان است [آنان هستند که می توانند حقیقت را آشکار سازند]. آن گاه استاد با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشی روشن کردند و آنچه را که به عقیده خود درباره «تناقض های قرآن» نوشته بود، تماما سوزاند.[۲۶] از آنچه گفته شد به خوبی وسعت تلاشهای علمی حضرت آشکار می گردد.
نتیجه
در زمان امام حسن عسکری علیه السلام با توجه به شرایط سیاسی و جوّ خفقان اجتماعی، ارتباط ایشـان بـا شیعیان آزادانه نبود و اصحابشان به صورت محرمانه با ایشان در ارتباط بودند. بـه تـبع این شرایط اجتماعی، شیوه های نشر حدیث عموماً یا بـه صـورت مـسائل و مکاتبه با حضرت بود، یا اینکه از طریق واسـطه ها و وکلای مـورد اعتماد ایشان در مناطق شیعه نشین بود که احادیث ایشان را به شیعیان منتقل می کردند و مـشکلات و مـسائل آنها را با امام در میان مـی گذاشتند. آثـاری نیز بـه امـام حـسن عسکری علیه السلام نسبت داده اند؛ از جمله: تـفسیر مـنسوب به امام عسکری علیه السلام که برخی همچون ابن غضائری، علامه حلّی، علامه شـوشتری و آیت اللّه خویی از مخالفان انتساب این کتاب به امـام حسن عسکری علیه السلام مـی باشند و بـرخی دیگر همچون علامه مجلسی، شـهید ثـانی و محدث نوری این کتاب را به ایشان نسبت داده اند. از دیگر آثاری که به ایشان نسبت داده اند کتـاب المنقبه و کتاب الحجب فی التـفسیر اسـت.
پی نوشت ها
[۱]رجال، شیخ طوسی، چاپ نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۱ ه . ق ، ص ۴۲۷.
[۲]سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص ۶۲۷.
[۳]بحار الانوار، بیروت، ج ۲، ص ۱۵۰، ح ۲۵؛ رجال النجاشی، ابوالعباس نجاشی، قم، مکتبه الداوری، ۱۴۰۲ ه . ق، ص ۴۴۷، شماره ۱۲۰۸.
[۴] بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۵۰، ح ۲۷.
[۵] فلاح السائل، سید ابن طاووس، قم، دفتر تبلیغات، ص ۱۸۳.
[۶]الذریعه الی تصانیف الشیعه، آغابزرگ تهرانی، تهران، المکتبه الاسلامیه، ج ۳، ص ۱۴۹؛ آشنایی با متون حدیث، مهریزی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اوّل، ص ۷۷.
[۷] ر. ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۴، صص ۲۸۳ ـ ۲۹۷؛ آشنایی با متون حدیث، مهریزی، ص ۷۷.
[۸] الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۳، ص ۱۴۹.
[۹] آقابزرگ طهرانی، ج ۲۳، ص ۱۴۹
[۱۰]ابن شهرآشوب، ص ۱۲
[۱۱]غروری نائینی، ص ۳۰۱
[۱۲]تدوین السنه، سید محمد رضا حسینی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ ه . ق ، ص ۱۸۵.
[۱۳]معارف، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴
[۱۴]کلینی، ج ۷، ص ۴۶
[۱۵]معارف، ص ۳۴۷
[۱۶]طـوسی، الفهرست، ص ۲۹۳
[۱۷] حیاه الامام العسکری، محمدجواد طبسی، قم، دفتر تبلیغات، ص ۲۲۳؛ تاریخ الشیعه، شیخ محمد حسین مظفر، مکتبه بصیرتی، ص ۶۲، ۷۸ و ۱۰۲؛ سیره پیشوایان، ص ۶۳۲.
[۱۸] معادن الحکمه فی مکاتب الائمه، فیض کاشانی، ص ۲۶۴.
[۱۹] بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.
[۲۰] همان.
[۲۱] اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، ص ۵۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۰، صص ۲۱۹ ـ ۳۲۳.
[۲۲] معارف، ص ۳۴۲
[۲۳] نور الابصار، شبلنجی، ص۱۶۷؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، قم، کتابفروشی مصطفوی، ج ۴، ص ۴۲۵؛ داستانهای صاحبدلان، محمدی اشتهاردی، ج ۲ ـ ۱، صص ۱۱۹ ـ ۱۲۰.
[۲۴] بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۷۰؛ فصول المهمه، ابن صباغ مالکی، چاپ قدیم، صص ۳۰۴ ـ ۳۰۵.
[۲۵] مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۳۷؛ اثبات الهداه، حرّ عاملی، قم، مطبعه العلمیه، ج ۳، ص ۴۰۷، شماره ۳۲.
[۲۶] مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۲۴؛ سیره پیشوایان، صص ۶۲۸ ـ ۶۳۰ با تلخیص.
دیدگاهتان را بنویسید