حدیث روز

معاد و مهدویت بخش دوم

معاد و مهدویت بخش دوم نویسنده:دکتر محمد هادی همایون منبع: راسخون   این موضوع از خلال بررسی تاریخ زندگی و دعوت پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم علیهم السّلام نیز به روشنی قابل برداشت است. در روایت است که عزم این بزرگواران مربوط به اقرار به اهل بیت علیهم السّلام تا مهدی عج الله تعالی فرجه […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
218 بازدید
کد مطلب : 4831

/--old--/images/0001640 copy.jpg

معاد و مهدویت بخش دوم

نویسنده:دکتر محمد هادی همایون

منبع: راسخون

 

این موضوع از خلال بررسی تاریخ زندگی و دعوت پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم علیهم السّلام نیز به روشنی قابل برداشت است. در روایت است که عزم این بزرگواران مربوط به اقرار به اهل بیت علیهم السّلام تا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف است.(۳۶) در این صورت بایستی عزم و همت آنان را تلاش برای تهیه مقدمات حکومت جهانی اسلام تلقی نمود. از همین رو است که می بینیم در دوره هر کدام از این پیامبران اولوالعزم مرتبه ای از این حکومت محقق می شود. پس از پایان توفان و هبوط نوح علیهم السّلام، در روایت ذکری از “دولت نوحی” به میان آمده است.(۳۷) همچنین در پایان دوره انبیاء منسوب به ابراهیم خلیل، یوسف پیامبر علیه السّلام به حکومت می رسد. خداوند در قرآن کریم (۳۸) این حکومت را “تمکّن در زمین” نام نهاده که به نظر می رسد سطح آن بایستی از “دولت” که در زمان نوح نبی علیه السّلام محقق شد بالاتر باشد. همچنین قرآن کریم از زبان یوسف پیامبر علیه السّلام، این تمکن را بخشی از “مُلک” دانسته، که نشان می دهد (۳۹) در آن تاریخ هنوز ملکی به طور کامل محقق نشده بوده است.
تحقق ملک در تاریخ انبیا مربوط می شود به پایان دوره موسوی که به موسای کلیم علیه السّلام به عنوان اولوالعزم سوم منسوب است و در ملک سلیمان نبی علیه السّلام، این برترین نوع حکومتی است که به تصریح قرآن کریم و درخواست سلیمان علیه السّلام(۴۰) در پی تعلیم الهی در زمین تا پیش از ملک نهایی آخرالزمان واقع شده است. سرنوشت خاص عیسی علیه السّلام به عنوان اولوالعزم چهارم سبب شده است که پس از او نتوانیم انبیایی را به او نسبت دهیم، ضمن این که پیامبر بزرگ همچنان در قید حیات بوده و از جمله کسانی خواهد بود که در آخرالزمان باز خواهند گشت. سرانجام، پیامبران اولوالعزم به گل سرسبد خلقت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ختم می شوند، که ملک منسوب به ایشان مُلک آخرالزمان خواهد بود. واژه “مُلک” کمترین واژه ای است که می توان بر این حکومت عظیم اطلاق نمود. این واژه می تواند بیانگر حکومتی در زمین باشد که ضمن آبادسازی ظاهری زمین و دنیا، آن را برای اتصال به ملکوت آماده می کند. این ملک که در عالم ملکوت نیز استمرار خواهد داشت، دربرگیرنده دیگر واژه ها از جمله دولت، حکومت و تمدن می باشد. از این رو است که می توان با توجه به خاستگاه قرآنی آن، این واژه را مناسب ترین واژه برای بیان حکومت آخرالزمان دانست.
البته باید توجه داشت که استفاده از واژه ملک در قرآن کریم منحصر به حکومت انبیا نیست. نمرود در محاجه با ابراهیم علیه السّلام(۴۱) و فرعون در محاجه با موسی علیه السّلام (۴۲) در برابر مردم، خود را صاحب ملک دانسته اند. همچنین پادشاه مصر در زمان یوسف پیامبر علیه السّلام “مَلِک” خوانده شده است.(۴۳) در برابر این گروه، در قرآن کریم، یوسف علیه السّلام‌(۴۴)، طالوت علیه السّلام(۴۵)، داود علیه السّلام (۴۶)، سلیمان علیه السّلام(۴۷)، و امت موسی علیه السّلام (۴۸) دارای ملک معرفی شده اند که همگی مربوط به بنی اسرائیل هستند. در مورد حکومت داوود پیامبر علیه السّلام نیز دو تعبیر شدّ و استحکام بخشیدن به ملک (۴۹) و خلافت در زمین (۵۰) را علاوه بر این داریم. در یک مورد نیز تعبیر ملک عظیم (۵۱) برای آل ابراهیم علیه السّلام بیان شده که به نظر می رسد تحقق کامل آن در آخرالزمان باشد.
از این رو در یک جمع بندی از موارد ورود این واژه در قرآن کریم می توان گفت استفاده از آن در مورد طواغیت و غیر پیامبران بر اساس ادعای ایشان یا مردم است، اما تثبیت و تأیید آن از طرف خداوند مربوط به حکومت انبیا علیهم السّلام و اولیای الهی است که در میان بنی اسرائیل محقق شده است. این ملک در میان بین اسرائیل از ملک ضعیف یوسف پیامبر علیه السّلام آغاز شده و در زمان طالوت کامل می شود. در زمان داوود پیامبر علیه السّلام، پدیده تشدید ملک را داریم که معنای دیگر خلیفه اللهی است. این ملک در زمان سلیمان پیامبر علیه السّلام به حدی می رسد که پس از او تا آخرالزمان برای هیچ کس سزاوار نیست. سرانجام ملک عظیم پیامبران علیهم السّلام، به دلیل تعمیم آن به آل ابراهیم و نه تنها آل اسحاق یا آل یعقوب، تعبیری است قرآنی از حکومت جهانی اسلام در آخرالزمان. این ملک که نمونه هایی از آن در زمان انبیای پیشین محقق شده است، بنابر آیات متعدد قرآن کریم مستند است به ملک الهی که محدوده آن آسمانها و زمین است.(۵۲) و این همان معنای اتصال ملک به ملکوت در آخرالزمان است که پیشتر بیان شد. در قیامت کبری نیز در آن هنگام که همه در برابر خداوند قرار می گیرند سخن از ملک است.(۵۳)

۸. مأموریت شیطان

اینک، با توجه به تقابل دو جریان حق و باطل و سرپرستی جریان باطل از سوی شیطان، طبیعی است که شیطان نیز بر اساس تبعیت باطل از حق، مأموریت و رسالت خویش را در مقابله با این دو مأموریت انبیا تعریف نماید. به نظر می رسد تاکنون در مورد مأموریت نخست شیطان یعنی گمراه نمودن انسان ها و دچار نمودن آنها به اسفل سافلین و زندگی خاکی تأمل قابل توجهی صورت گرفته باشد، اما باید بدانیم که شیطان رجیم، جنود و حزب را تنها برای این مأموریت نمی خواهد. او مأموریت دیگری نیز دارد که عبارت است از مقابله با تشکیل ملک عظیم آخرالزمان که البته یکی از راه های آن تلاش برای مستقر ساختن حکومتی جهانی و فراگیر از سوی حزب او است که از آن می توان به جهانی سازی شیطانی یا به بیان این نوشتار تمدن شیطانی تعبیر نمود. موضوع جهانی سازی در دوران معاصر در این چارچوب قابل تحلیل است.
در میان قسم هایی که شیطان برای مقابله با جریان حزب الله و هدایت انسان یاد کرده است قسمتی وجود دارد که می تواند برای اثبات بیشتر این مدعا مفید افتد:

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ‌.(۵۴)

شیطان گفت که چون تو مرا گمراه کردی من نیز البته در کمین بندگانت در سرراه راست تو می نشینم.
شیطان قسم خورد که در برابر صراط مستقیم می ایستد. این اصطلاح در سوره حمد به راه کسانی اطلاق می شود که خداوند به آنان نعمت داده ولی بر آنان غضب نکرده است. در مقابل این گروه کسانی هستند که خداوند به آنان نعمت داد، اما به دلیل ناسپاسی مورد غضب خداوند واقع شدند. تنها قومی که در قرآن کریم از آنها به این ویژگی یاد شده قوم بنی اسرائیلند که مأموریت داشتند تا دین خدا را جهانی سازند، اما به دام شیطان افتادند و به حزب او پیوستند. آیات دیگری در قرآن کریم این قوم وابستگان به آنان را به عنوان مصداق روشن حزب شیطان معرفی می کند. (۵۵) روایاتی (۵۶) نیز در تأیید این نکته ذیل سوره حمد در تفاسیر گوناگون وارد شده است. همچنین روایاتی که صراط مستقیم را ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام معرفی می نماید(۵۷)، می توان دال بر همین معنی باشد.
نکته ای که در خصوص این دو مأموریت شیطان شایان توجه می نماید این است که به نظر می رسد فلسفه خلقت این موجود لعین با مأموریت دوم سازگاری بیشتری داشته باشد، اگرچه در خصوص انبیاء علیهم السّلام این مأموریت بسترساز مأموریت نخست پیامبران علیهم السّلام به شمار می رود. مؤید این مطلب روایاتی است که ذیل آیات مربوط به مهلت خواستن ابلیس آمده است:

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ‌ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ‌ اِلی یَوْم الْوَقْتِ المَعلُومِ.(۵۸)

ابلیس گفت ای پروردگارم! پس مرا تا روزی که مردم برانگیخته می شوند مهلت بده. خداوند فرمود: یقیناً تو از مهلت داده شدگانی تا یک وقت و روز معلوم.
شیطان از خداوند مهلتی تا روز قیامت خواست، اما خداوند او را تا روز وقت معلوم مهلت داد. این روز در روایات، روز قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم دانسته شده است. امام صادق علیه السّلام نقل شده است که در مورد این روز فرمودند:
“روز قیام قائم ما است. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: ای وای از خطر امروز! قائم پیشانی او را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد.”(۵۹)
بر اساس این گروه آیات و روایات فلسفه وجودی شیطان با مستقر شدن ملک آخرالزمان به پایان می رسد و دیگر نیازی به حضور این موجود خبیث برای معنی دار شدن آفرینش نیست. اگر کارکرد شیطان تنها وسوسه برای مقابله با رشد و تعالی انسان بود، و برای او مهم نبود که این انسان ها در آخرالزمان در زمین حکومتی جهانی تشکیل دهند یا نه، پس از استقرار این حکومت نیز می بایست به کارشکنی های خود ادامه دهد. اما با از میان رفتن شیطان در روز وقت معلوم در می یابیم که از لحاظ نظام آفرینش کارکرد او تا این روز به پایان می رسد. توجه به این مأموریت شیطان می تواند تحول قابل ملاحظه ای در مطالعات مربوط به دوران معاصر ایجاد نماید.
البته در این جا یک نکته شایسته تذکر و تأمل بیشتر می نماید و آن این که این دو هدف و مأموریت چه در مورد انبیا علیهم السّلام و چه در مورد شیطان، دو مفهومی نیستند که در عرض یکدیگر مطرح شوند. همان گونه که گذشت، هدف دوم به عنوان بستری برای تحقق هدف نخست مطرح شده است و به هر حال مأموریت اصلی هر دو گروه در نهایت محقق ساختن یا مقابله با هدف نخست یعنی رساندن انسان به اعلی علیین است. در خصوص اهمیت مأموریت دوم شیطان این گونه است که شیطان نقش زمینه سازی این مأموریت را به خوبی می داند و در واقع تمام تلاش خود را به کار می بندد تا این مقدمه مهم و سرنوشت ساز شکل نگیرد. اما با محقق شدن، آن، تمام امیدها و تلاشهای شیطان یکسره نقش بر آب می شود. و از همین رو است که در این روز فریاد “وای خط امروز” سر می دهد. این موضوع اهمیت و نقش تشکیل ملک جهانی اسلام را در فرایند تعالی انسان و جریان معاد گوشزد می کند.

پی نوشت ها :

۱- سوره انشقاق، آیه ۶: أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ‌
اى انسان، حقّاً که تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى کرد.
2- اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّهِ اَوْ حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ الْنِّیِرانِ. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص ۷۵ بدرستی که قبر باغی است از باغهای بهشت (برای مؤمنان) و یا گودالی است از گودالهای جهنم (برای کافران)
3- طباطبایی، سیدمحمدحسین، انسان از آغاز تا انجام، مترجم: صادق لاریجانی، ص ۹۸.
4-سوره حجرات، آیه ۱۲: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ‌
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏اى از گمانها گناه است، و جاسوسى مکنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [ پس ] از خدا بترسید، که خدا توبه‏پذیر مهربان است.
5- طباطبایی، سیدمحمدحسین، انسان از آغاز تا انجام، مترجم: صادق لاریجانی، ص ۱۰۷-۱۰۶.
6- سوره آل عمران، آیه ۱۴.
7- سوره طه، آیه ۱۲۴: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى‌
و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى ] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم.
8- سوره تحریم، آیه ۶: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلاَئِکَهٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید: بر آن [ آتش ] فرشتگانى خشن [ و ] سختگیر [ گمارده شده ] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمى‏کنند و آنچه را که مأمورند انجام مى‏دهند.
9- لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ‌ (سوره تین، آیه ۴) :[که]براستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.
10-ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ‌ (سوره تین، آیه ۵): سپس او را به پست‏ترین [مراتب] پستى بازگردانیدیم.
11- کَلاَّ إِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ‌ (سوره مطففین آیه۱۸): نه چنین است، در حقیقت، کتاب نیکان در «علّیّون» است.
وَ قَالَ النَّبِیُّ ص اِنَّ البُیوتَ الَّتِی یُصَلِّی فِیهَا بِالَّلیْلِ وَ یُتْلَی فِیهَا الْقُرْآنُ تُضِیءُ لِاَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِیءُ الْکَواکِبُ الدُّرِّیُّ لِاَهْلِ الْاَرْضِ وَ اعلموا علما یقینا أنه ما تقرب المؤمن بقربات أعظم عند الله سبحانه أفضل من صلاه اللیل و التسیح و التهلیل بعدها و مناجاه ربه العزیز الحمید و الاستغفار من ذنوبه و أدعیه صلاه اللیل ببکاء و خشوع ثم قراءه القرآن الی طلوع الفجر و إیصال صلاه اللیل بصلاه النهار فإنی أیسره بالرزق الواسع فی الدنیا من غیر کد و لا تعب و لا نصب و بعافیه شامله فی جسده و أبشره إذا مات بالنعیم فی قبره من الجنه و ضیاء قبره بنور صلاته تلک الی یوم محشره و أبشره بأن الله تعالی لا یحاسبه و أنه یأمر الملائکه أن تدخله الجنه فی أعلی علیین فی جوار محمد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم أجمعین فیا لها من فرصه ما أحسن عاقبتها اذا سلمت من الریاء و العجب (إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص ۹۲).
حضرت نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: همانا خانه هائی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود آسمان را روشن می کنند همان طوری که ستارگان درّی زمین را روشن می نمایند و بدانید دانستنی یقینی که هیچ چیز مؤمن را بخدا از نماز شب و تسبیح لا اله الا الله گفتن و مناجات و نیایش پروردگار عزیز حمید و استغفار از گناه و دعاها و نماز شب با حالت گریه و خشوع نزدیکتر نمی کند پس آنها خواندن قرآن تا طلوع صبح و متصل کردن نماز شب را به نماز صبح پس من مژده می دهم آن بنده را بگشایش روزی در دنیا بدون زحمت و رنج و بسلامتی بدن. و نیز او را مژده می دهم که هرگاه بمیرد با نعمت و روشنی بهشتی در قبرش قرار گیرد بنور این نماز شب تا روز رستاخیزش و نیز او را مژده دهم که خدای تعالی از او حسابی نخواهد و فرشتگان را فرمان دهم که او را در بلندترین درجات بهشت واردش کنند در همسایگی محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت پاکش که درود خدا بر محمّد و آلش تمامی باد پس قدر این فرصت را بدانید که چه عاقبت خوبی است زمانی که از عجب و ریا سالم بماند.
عنْ اَبِی جَعْفَرِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدٍ بْنِ عَلِیِّ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمَلَ اِسْلامُهُ وَ أعِینَ عَلی ایِمانِهِ وَ مُحِّصَت عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ-وَ لَوْ کانَ فِیمَا فِیهِ قَرْنِهِ اِلَی قَدَمِهِ ذُنُوبٌ حَطَّهَا اللهُ عَنْهُ وَ هِیَ الْوَفَاءِ بِمَا یَجْعَلُ للهِ عَلَی نَفْسِهِ وَ صِدْقُ الِّلسانِ مَعَ النِّاسِ وَ الْحَیاءٌ مِمَّا یَقْبُحُ عِنْدَ اللهِ وَ عِنْدَالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ مَعَ الْاهْلِ وَ النَّاسِ-وَ اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ مِنَ الْمُؤْمِنیِنَ اَسْکَنَهُ اللهُ فِی اَعْلَی عِلِیِّینَ فِی غُرَفٍ فَوْقَ غُرَفٍ فِی مَحَلِّ الشَّرَفِ کُلِّ الْشَّرَفِ مَنْ آوَی الْیَتِیمَ وَ نَظَرَ لَهُ فَکانَ لَهُ ابَاًَ رَحِیماً وَ مَنْ رَحِمَ الضَّعِیفَ وَ اَعَانَهُ وَ کََفَاهُ وَ مَنْ اَنْفَقَ عَلَی وَالِدَیْهِ وَ رَفَقَ بِهِمَا وَ بَرَّهُمَا وَ لَمْ یَحْزُنْهُمَا وَ مَنْ لَمْ یَخْرِقْ بِمَمْلُوکِهِ وَ اعَانَهُ عَلَی مَا یُکَلِّفهُ-وَ لَمْ یَسْتَسْعِهِ فِیمَا لَا یُطِیق (آمالی المفید، ص ۱۶۷)
ابوحمزه ثمالی رحمه الله علیه گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: چهار چیز است که در هر کس باشد اسلام او کامل است، و بر ایمانش یاری می شود، و گناهانش از وی پاک می گردد، و به دیدار خداوند رود در حالی که از او خرسند است، و اگر سراپایش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن ها را بریزد. و آن چهار چیز عبارتند از: وفا به عهدی که انسان با خدا می بندد، و راستگوئی با مردم، و شرم و حیا از آنچه که نزد خدا و مردم زشت می نماید، و خوش خلقی با خانواده و سایر مردم. و چهار چیز است که در هر یک از مؤمنین باشد خداوند او را در برترین درجات بهشت در غرفه ای فوق غرفه دیگر در جایگاه شرف بتمام معنی جای دهد: آن کس که یتیمی را پناه دهد و بخوبی از وی پذیرائی کند و چون پدری مهربان برای او باشد، و آن کس که به ناتوانی رحم کند و او را یاری دهد و کفایت نماید، و آن کس که هزینه زندگی پدر و مادرش را بپردازد و با آنان به نرمی و نیکی رفتار کند و اندوهگینشان نسازد، و آن کس که با غلام خود بدخلقی و ناسازگاری نکند و او را در کارهایش کمک نماید و نسبت به بازخرید خود اگر طاقت ندارد مجبورش نسازد.
12- سوره اعراف آیه ۱۷۹: وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ یَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ‌
و در حقیقت، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم .[چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى‏کنند، و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند، و گوشهایى دارند که با آنها نمى‏شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ترند. [آرى،] آنها همان غافل‏ماندگانند.
سوره فرقان، آیه ۴۴: أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً
یا گمان دارى که بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند؟ آنان جز مانند ستوران نیستند، بلکه گمراه‏ترند.
13- اشاره به آیات نخستین سوره نجم:
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى‌ (۸)فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى‌ (۹) فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى‌ (۱۰) مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى‌ (۱۱)أَ فَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى‌ (۱۲)وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرَى‌ (۱۳) عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهَى‌ (۱۴)عِنْدَهَا جَنَّهُ الْمَأْوَى‌ (۱۵)مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى‌ (۱۷) لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى‌ (۱۸)
سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد،(۸)تا [ فاصله‏اش ] به قدرِ [ طول ] دو [ انتهاى ] کمان یا نزدیکتر شد (۹)آن گاه به بنده‏اش آنچه را باید وحى کند، وحى فرمود.(۱۰) آنچه را دل دید انکار [ش] نکرد.(۱۱)آیا در آنچه دیده است با او جدال مى‏کنید ؟(۱۲) و قطعاً بار دیگرى هم او را دیده است،(۱۳) نزدیک سدره المنتهى (۱۴) در همان جا که جنّه المأوى است (۱۵)آن گاه که درخت سدر را آنچه پوشیده بود، پوشیده بود.(۱۶) دیده [اش] منحرف نگشت و [از حدّ] درنگذشت.( ۱۷) به راستى که [برخى] از آیات بزرگِ پروردگار خود را بدید.( ۱۸)
14- طباطبایی، سید محمدحسین، ولایت نامه (رساله الولایه)، ترجم: همایون همتی، ۱۱۵-۱۱۱.
15- حضرت صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآاله و سلم روزی حارثه بن مالک را دید، فرمود حالت چگونه است ای حارث؟ عرض کرد دارای ایمان حقیقی هستم حضرت فرمود: هر چیزی حقیقت و نشانه ای دارد و اثر و نشانه یقین تو چست؟ عرض کرد دلم از دنیا کنده و به آن بی میل است و شبهایم به بیداری و روزهای گرم با گرسنگی و روزه داری سپری می شود و گویا می بینم که عرش پروردگار را که برای حساب و بررسی اعمال آماده شده و گویا می بینم بهشتیان را که بدیدار یکدیگر می روند و ضجه و ناله دوزخیان در آتش در گوشم منعکس است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنده ای است که دلش با تابش نور ایمان روشن گشته. این حالت ارزنده را درست مراقب باشم. عرض کرد یا رسول الله! دعا کن خداوند نعمت شهادت را به من عنایت فرماید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت خدایا نعمت شهادت را روزی حارثه فرما! چند روزی طول نکشید که رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم گروهی به جنگ اعزام نمود که حارثه همراه آنان بود. هفت یا هشت نفر شهید شده بود که حارثه نهمی آنها بود.(الکافی، ج۲، ص ۵۴)
16. ر.ک: بحارالانوار ج۷۹، ص ۳۰۳.
17- سوره فاطر، آیه ۳۷: وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ مَا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ وَ جَاءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ؛
و آنان در آنجا فریاد برمى‏آورند: «پروردگارا، ما را بیرون بیاور، تا غیر از آنچه مى‏کردیم، کار شایسته کنیم. » مگر شما را [آن قدر] عمر دراز ندادیم که هر کس که باید در آن عبرت گیرد، عبرت مى‏گرفت و [آیا] براى شما هشداردهنده نیامد؟ پس بچشید که براى ستمگران یاورى نیست.
18- سوره سجده، آیه ۱۱:قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ‌
بگو : « فرشته مرگى که بر شما گمارده شده، جانتان را مى‏ستاند، آن گاه به سوى پروردگارتان بازگردانیده مى‏شوید. »
سوره اعراف، آیه ۳۷: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ أُولئِکَ یَنَالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ‌
پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ اینان کسانى هستند که نصیبشان از آنچه مقرّر شده به ایشان خواهد رسید، تا آن گاه که فرشتگان ما به سراغشان بیایند که جانشان بستانند، مى‏گویند : « آنچه غیر از خدا مى‏خواندید کجاست ؟ » مى‏گویند : « از [ چشم ] ما ناپدید شدند » و علیه خود گواهى مى‏دهند که آنان کافر بودند.
19- سوره نازعات، آیه ۱: وَ النَّازِعَاتِ غَرْقاً
سوگند به فرشتگانى که [ از کافران ] به سختى جان ستانند.
20- سوره ق، آیه ۲۲:لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ
[به او مى‏گویند :] «واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودى. و [ لى ] ما پرده‏ات را [ از جلوى چشمانت ] برداشتیم و دیده‏ات امروز تیز است. »
21- سوره مومنون، آیه ۹۹-۱۰۰: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‌ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ‌
تا آن گاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد، مى‏گوید : «پروردگارا ، مرا بازگردانید،(۹۹) شاید من در آنچه وانهاده‏ام کار نیکى انجام دهم. نه چنین است، این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد.(۱۰۰)
22- سوره مریم، آیه ۷۱-۷۲: وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً (۷۱) ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّاً (۷۲)
و هیچ کس از شما نیست مگر [ اینکه ] در آن وارد مى‏گردد. این [ امر ] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است.( ۷۱) آن گاه کسانى را که پرهیزگار بوده‏اند مى‏رهانیم، و ستمگران را به زانو درافتاده در [ دوزخ ] رها مى‏کنیم.(۷۲)
23- پارسانیا، حمید، هستی و هبوط انسان در اسلام، ص ۳۳.
24- جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، ص ۵۸.
25- سوره ابراهیم، آیه ۴۸: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزى که زمین به غیر این زمین، و آسمانها [به غیر این آسمانها] مبدل گردد، و [ مردم ] در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند.
26- نصر، سیدحسین، علم و تمدن در اسلام، ص ۸۱.
27- سوره هود، آیه ۶۱: وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ‌
و به سوى قوم «ثمود»، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: « اى قوم من ! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم(به بندگان خود) نزدیک، و اجابت کننده(خواسته های آنها) است!»
28- سوره آل عمران، آیه ۱۳۳: وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ‌ (۱۳۳)
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى که پهنایش [ به قدر ] آسمانها و زمین است [ و ] براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید.
سوره حدید، آیه ۲۱: سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ‌
به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند؛ آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می دهد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است.
29- سوره زمر، آیه ۶۷:وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ السَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ‌
و خدا را آن چنان که باید به بزرگى نشناخته‏اند، و حال آنکه روز قیامت زمین یکسره در قبضه [ قدرت ] اوست، و آسمانها درپیچیده به دست اوست او منزّه است و برتر است از آنچه [ با وى ] شریک مى‏گردانند.
سوره ابراهیم، آیه ۴۸: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزى که زمین به غیر این زمین، و آسمانها [ به غیر این آسمانها ] مبدل گردد، و [ مردم ] در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند.
30- برای نمونه می توان متذکر این احادیث شد:
قال ابوعبدالله جعفر بن محمد علیه السّلام، اللّیل إثنا عشر ساعه، و النهّار إثنا عشر ساعه، و الشّهور إثنا عشر شهرا، و الأئمه إثنا عشر إماما، و النّقباء إثنا عشر نقیبا، و إنّ علیّا ساعه من إثنی عشر ساعه و هو قول الله عز و جلّ: بَل کذَّبُوا بِالسَّاعهِ وَ اعْتَدْنَا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسَّاعَهِ سَعِیرا (الإنصاف فی النص عی الإئمه ع با ترجمه رسولی محلاتی، متن عربی، ص ۱۱۴)
نعمانی در کتاب غیبت از ابی صامت از حضرت صادق علیه السّلام روایت می کند که فرمود: شب دوازده ساعت است، و روز دوازده ساعت، و ماه ها دوازده ماه، و امامان دوازده امام، و نقیبان (زمامداران بنی اسرائیل) دوازده نقیبند، و به درستی که علی علیه السّلام ساعتی است از دوازده ساعت، و این است گفتار خدای تعالی: «بلکه تکذیب کردند ساعت را و آماده کردیم برای آنکه تکذیب کند ساعت را آتشی سوزان».
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرِ قَالَ سَاَلْتُ سَیِّدِی الْصَّادِقَ ع هَلْ لِلْمَامُوُرِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ ع مِنْ وَقْتٍ مُوَقَتٍ یِعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ للهِ اَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعلَمُهُ شِیعَتُنَا قُلْتُ یَا سَیِّدی وَ لِمَ ذَاکَ قَالَ لِاَنَّهُ هَوَ السَّاعَهُ الَّتِی قَالَ اللهُ تَعَالَی یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ اِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبَّی لَا یُجَلِِّیهَا لِوَقْتِها اِلَّا هَُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ الْاَیَهَ وَ هُوَ السَّاعَهُ الَّتِی قَالَ اللهُ تَعَالَی یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْسَاهَا وَ قَالَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَ لَمْ یَقُلْ اِنَّها عِنْدَ اَحَدٍ وَ قَالَ فَهَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا السَّاعَهِ اَنْ تَاتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ اشْراطُِها الْایَهَ وَ قَالَ اقْتَربَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرَُ وَ قَالَ مَا یُدرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ تَکُونُ قَرِیباً-یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یُوْمِنُونَ بِهَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَ یَعْلَموُنَ اِنَّهَا الْحَقَُّ الا اِنَّ الَّذِیِنَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ قُلْتُ فَمَا مَعْنِی یُمَارُونَ قَالَ یَقُولُونَ مَتَی وُلِدَ وَ مَنْ رَایَ وَ اَیْنَ یَکُونُ وَ مَتَی یَظْهَرُ وَ کُلُّ ذَلِکَ اسْتِعْجَالاً لِاَمْرِ اللهِ وَ شَکَّاً فِی قَضَائِهِ وَ دُخُولَاً فِی قُدْرَتِهِ اوُلئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوالدُّنْیَا وَ اِنَّ لِلْکَافِرینَ لِشَرِّ مَآبٍ قُلْتُ اَفَلَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٍ فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ لا اُوَقِّتُ لَهُ وَقْتَاً وَ لَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ اِنَّ مَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِیِّنَا وَقْتَاً فَقَدْ شَارِکَ اللهَ تَعَالَی فِی عِلْمِهِ وَ ادَّعَی انَّهُ ظَهَرَ عَلَی سِرِّهِ وَ مَا للهُ مِنْ سِرِّ اِلَّا وَ قَْد وَقَعَ اِلَی هَذاالْخَلْقِ الْمَعْکُوُسِ الضِّالِّ عَنِ اللهِ الرَّاغِبِ عَنْ اَوْلِیَاءِ اللهِ وَ مَا لِلهِ مِنْ خَبَرٍ اِلَّا وَ هُمْ اَخَصُّ بِهِ لِسِرِّهِ وَ هُوَ عِنْدَهُمْ وَ اِنَّمَا الْقَیَ اللهُ الَیْهِمْ لِیَکُونَ حُجَّهً عَلَیْهِمْ قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا مَوْلَایَ فَکَیْفَ بَدْءُ ظُهُورِ الْمَهْدِیِّ ع وَ اِلَیْهِ التَّسْلِیِمُ قَالَ ع یَا مُفَضَّلُ یَظْهَرُ ِفِی شُبْهَهِ لِیَسْتَبِینَ فَیَعْلُوَ ذِکْرُهُ وَ یَظْهَرُ اَمْرُهُ وَ یُنَادَی بِاِسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ وَ نَسَبِهِ وَ یَکْثُرُ ذَلِکَ عَلَی اَفْوَاهِ الْمُحِقِّینَ وَ الْمُبْطِلینَ وَ الْمُوَافِقِینَ وَ الْمُخَالِفین (بحارالانوار الجامعه لدرر أخبارالائمه الاطهار، ج۵۳، ص ۲-۳)
از مفضل بن عمر روایت شده است که گفت: از آقایم حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم: آیا مأموریت مهدی منتظر وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود؟ فرمود: حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند. عرض کردم: آقا برای چه؟ فرمود: زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می فرماید:
یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا؛ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاَ تَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَهً و نیز این همان ساعتی است که خداوند فرمود: یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا و هم فرموده: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ یعنی: علم آن وقت فقط در نزد خداست و در آیه دیگر فرمود: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَهَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا و نیز فرمود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ و هم فرمود: مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ قَرِیبٌ‌ یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِهَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلاَ إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفِی ضَلاَلٍ بَعِیدٍ. عرض کردم: معنی «یمارون» چیست؟ فرمود: یعنی مردم می گویند قائم کی متولد شده و کی او را دیده، و حالا کجاست و چه وقت آشکار می شود؟ اینها همه عجله در امر خدا و شک در قضای الهی و دخالت در قدرت اوست اینان کسانی هستند که دردنیا زیان می برند و پایان بد از آن کافران است.
عرض کردم: آیا وقتی برای آن تعیین نشده؟ فرمود: ای مفضل! نه من وقتی بر آن معین می کنم و نه وقتی برای آن تعیین شده است! هر کس برای ظهور هدی ما وقت تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته (و بناحق) ادعا کرده که توانسته است بر اسرار خدا آگاهی یابد! در صورتی که خداوند هر سری دارد برای این مخلوق که از خدا و اولیاء خدا برگشته اند واقع شده است، هر خیری خدا داشته باشد اختصاص به بندگانش دارد که باید به آن برسند. زیرا که خداوند همه وقت با بندگانش است. آن اسرار که به آنها می دهد برای این است که بر آن ها حجت باشد.
مفضل گفت: در وقت ظهورش چگونه است؟ فرمود: ای مفضل! او در وضع شبهه ناکی آشکار می شود، تا اینکه امرش روشن شود و «نامش بالا رود و کارش آشکار گردد، و نام و کنیه و نسبش برده شود، و آوازه او در زبان پیروان حق و باطل و موافقین و مخالفین زیاد برده می شود؛ تا اینکه به واسطه شناختن او حجت بر مردم تمام شود. به علاوه ما داستان ظهور او را برای مردم نقل کرده ایم و نشان داده ایم و نام و نسب و کنیه او را برده و گفته ایم که: او همنام جدش پیغمبر خدا و هم کنیه اوست تا مبادا مردم بگویند که اسم و کنیه و نسب او را نشناختیم، به خدا سوگند کار او بواسطه روشن شدن نام و نسب و کنیه اش که بر زبان های مردم بالا گرفته، متحقق می شود. بطوری که آنها را برای یکدیگر بازگو می کنند. همه اینها برای اتمام حجت بر آنهاست. آنگاه همان طور که جدش وعده داده، خداوند او را ظاهر می گرداند قوله تعالی: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‌ یعنی: خداوند نماینده خود را با هدایت و دین حق می فرستد تا او را بر تمام ادیان غالب گرداند هر چند مشرکان نخواهند. دین مهدی دین اسلام است. مفضل گفت: آقا تأویل «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‌» چیست؟ (یعنی چگونه امام زمان بر همه ادیان غالب می شود) حضرت فرمود: تأویل آن این آیه است: وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلِّهُ لِلَّهِ : یعنی چندان از مشرکان بکشید که دیگر فتنه ای در میان نباشد و همه دین برای خدا باشد. ای مفضل بخدا قسم! اختلاف را میان ملل و ادیان برمی دارد و همه دینها یکی می شود چنان که خدا فرموده: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ و هم فرموده: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاَمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ‌ یعنی هر کس دینی جز دین اسلام را بپذیرد هرگز از وی پذیرفته نمی شود و او در عالم آخرت از زیانکاران خواهد بود…
قال الله تعالی فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَهَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا و قال سبحانه السَّاعَهُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَهُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ و قال الله تعالی أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لاَ رَیْبَ فِیهَا وَ خَطَبَ رَسُولُ اللهِ ص فَقَالَ اَصْدَقُ الْحَدِیثِ کِتَابُ اللهِ وَ اَفْضَلُ الْهَدْیِ هَدْیُ اللهِ وَ شَرُّ الْاُمُوُرِ مُحْدَثَاتُهَا وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهُ فَقَامَ اِلَیْهِ رَجُلٌ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللهِ مَتَی السَّاعَهُ فَقَالَ مَا الْمَسْئُولُ بِاَعْلَمِ بِهَا مِنَ السَّائِلِ لَا تَاتِیَکُمْ اِلَّا بَغْتَهً فَقَالَ فَاعْلِمْنَا اَشْرَاطَهَا فَقَالَ لَا تَقُومُ السَّاعَهَ حَتَّی یُقْبِضَ الْعِلْمُ وَ تَکْثُرَ الزَّلازِلُ وَ تَکْثُرَ الْفِتَنِ وَ یَظْهَرَ الْهَرْجُ وَ الْمَرْجُ وَ تَکْثُرَ فِیکُمُ الْاَهْوَاءُ وَ یُخَرِّبُ الْعَامِرُ وَ یُعْمَرَ الْخرَابُ وَ یَکوُنَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَ تَطْلُعَ الشَّمسَ مِنْ مَغْرِبَها وَ تَخْرُجَ الدَّابَهِ وَ یَظْهَرُ الدَّجَالِ وَ یَنْتَِشَر یَاجوُجِ وَ مَاْجُوجُ وَ یَْْنْزِلَ عِیسیَ ابْنُ مَریَمَ فَهُنَاکَ تَاتِی رِیِحُ مِنْ جِهَهِ ِالْیَمَنِ اَلْیَنُ مِنْ الْحَرِیرِ فَلَا تَدَعُ اَحَدَاً فِیهِ مِثْقالُ ذَرَّهٍ مِنَ الِایمانِ اِلَّا قَبْضَْتهُ وَ اِنَّهُ لَا تَقُومُ السَّاعَهُ عَلَی الْاَشْرارِ ثُمَّ تَاتِی نَارٌ مِنْ قَبْلِ عَدْنٍ تَسُوقُ سَائِرَ مَنْ عَلَی الْارْضِ تَحْشُرُهُمْ قَالُوُا فَمَتَی یَکوُنُ یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ اِذَا دَاهَنَ قُرَّاوُکُمْ اَمَرَاءَکُمْ وَ عَظَّمْتُمْ اَغْنِیَاءُکُمْ وَ اهَنْتُمْ فُقَراءکُمْ وَ ظَهَرَ فِیکُمُ الْغِنَاءُ وَ فَشَا الزِّنَاءُ و عَلَا الْبِنَاءُ وَ تَغَنَّیْتُمْ بِالْقُرْانِ وَ ظَهَرَ اَهْلُ الْبَاطِلِ عَلَی اَهْلِ الْحَقِّ وَ قُلِ الْاَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اُضِیَعَتِ الصَّلَواتُ وَ اتُّبِعَتِ الشَّهَواتُ وَ مِیلَ مَعَ الْهوَی وَ قُدِّمَ اُمَراءُ الْجَوْرِ فَکانُوا خَوَنَهَ وَ الْوُزَراءُ فَسَقَهً وَ ظَهَرَ الْحِرْصُ فِی الْقُرَّاءِ وِ النِّفَاقُ فِی الْعُلَمَاءِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَنْزِلُ بِهِمُ الْبَلاءُ مَعَ اَنَّهُ مَا تَقَدَّسَتْ اُمَّهٌ لَا یَنْتَصِرُ لِضِعیفِهَا مِن قَوِیِّهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ وَ تُذْهَبُ بِالْمَصَاحِفِ وَ تُعْلَی الْمَنَابِرُ وَ تَکْثُرُ الصُّفُوفُ وَ تَرْتَفِعُ الضَّجَّاتُ فِی الْمَسَاجِد وَ تَجْتَمِعُ الْاَجْسَادُ وَ الْاَلْسُنُ مُخْتَلِفَهُ وَ دِیْنُ اَحَدِهِمْ لُعْقَهٌ عَلَی لِسَانِهِ اِنْ اَُعْطِیَ شَکَرَ وَ اِنْ مُنِعَ کَفَرَ لَا یَرْحَمُونَ صَغیِراً وَ لَا یُوَقِّرُونَ کَبِیراً یَسْتَاثِرُونَ اَنْفُسَهُمْ تُوطَا حَریمُهُمْ وَ یَجُوروُنَ فِی حُکْمِهِمْ یَحْکُمُ عَلَیْهِمْ الْعَبیِد َوَ تَمْلِکُهُمُ الصَّبِیان ِوَ تُدَّبَرُ اُمُورَهُمُ النَّساءُ تَتَحَلَّی الذُّکُورِ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ یَلْبَسُونَ الْحَریِرَ وَ الدِّیبَاجَ وَ یَسْبُونَ الْجَوارِیَ وَ یَقْطَعُونَ الْارْحَامَ وَ یُخَیِفوُن َالسَّبیلَ وَ یَنْصِبوُنَ الْعَشَّارِینَ وَ یُجَاهِدُونَ الْمُسْلِمینَ وَ یُسْالِمُون الْکافِرینَ فَهُناکَ یَکْثُرُ الْمَطَرُ وَ یَقِلُّ النََّباتُ وَ تَکْثُرُ الْهَزَّاتُ وَ یَقِلُّ العُلَمَاءُ وَ یَکْثُرُ الْاُمَراءُ وَ یَقِلُّ الْاُمَناءُ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَنْحَسِرُ الْفُراتُ عَنْ جَبَلٍ مِنْ ذَهَبٍ فَیَقْتَتِلُ النَّاسُ عَلَیْهِ فَیُقْتَلُ مِنْ المِائَهِ تِسْعَهٌ وَ تِسْعُْوُنَ وَ یَسْلَمُ وَاحِدٌوَ قَالَ رَجُلٌ صَلِّی بِنَا رَسُولُ اللهِ ص مَنْ غَلَسٍ فَنَادَی رَجُلٌ مَتَی السَّاعَه یَا رَسُولَ اللهِ فَزَجَرَهُ حَتَّی اِذَا اَسْفَرْنَا رَفَعَ طَرْفَهُ اِلَی السَّماءِ فَقَالَ تَبَارَکَ خَالِقُهَا وَ وَاضِعُهَا وَ مُمَهِّدَهَا وَ مُحَلِّیهَا بِالنَّبَاتِ ثُمَّ قَالَ ایُّهَا السَّائِلُ عَنِ السَّاعَهِ تَکُونُ عِنْدَ خُبْثِ الْاُمَرَاءِ وَ مُدَاهَنَهِ الْقُرَّاءِ وَ نِفَاقَ الْعُلَمَاءِ وَ اَذَا صَدَّقَتْ اُمَّتِی بِالنُّجُومِ وَ کُذِّبَتْ بِالْقَدَرِ ذَلِکَ حِینَ یَتَّخذُونَ الاَمَانَهَ مَغْنَمَاً وَ الصَّدَقَهَ مَغْرَماً وَ الْفَاحِشَهِ اَبْاحَهً وَ الْعِبَادَهَ تَکَبُّرَاً وَ اِسْتِطَالَهِ عَلَی الَّناسِوَ قَالَ ص وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتِّی یَکُونَ عَلَیْکُمْ اُمَرَاءُ فَجَرَُهٌ وَ وُزَرَاءُ خَوَنَهٌ وَ عُرَفَاءُ ظَلَمَهٌ وَ قُرَّاءُ فَسَدهَُ وَ عُبَّادٌ جُهَّالٌ یَفْتَحُ اللهُ عَلَیهِمْ فَتْنَهٌ غَبْراءَ مُظْلِمَهً فَیَتیهُونَ فِیهَا کَما تَاهَتِ الْیَهُودُ فَحِینَئذٍ یُنْقَضُ الاِسلامُ عُرْوَهً عُرْوَهً یُقالُ اللهُ الله (إرشاد القلوب الی الصواب، ج۱، ص ۶۷-۶۸)
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبه ای بیان فرمود، در ضمن آن خطبه فرمود: بدرستی که نیکوترین گفتار کتاب خدا قرآن است و بهترین هدایت هدایت و راهنمائی خداوند است، بدترین چیزها بدعتی است که در دین پیدا شود و هر بدعتی هم ضلالت و گمراهی است، پس مردی عرض کرد یا رسول الله چه وقت است ساعت قیامت؟ فرمود: سؤال شونده در این خصوص آگاه تر از سؤال کننده نیست. نمی آید شما را مگر ناگهان و بپا نمی شود قیامت مگر آن زمانی که عمل نکنند مردم باحکام دین، و لغزش های مردم زیاد گردد، و فتنه ها و آشوب زیاد شود، و ناامنی پیدا شود، و خراب کنند مردم آنچه را که باید آباد نمایند (و آن دین و آخرت است) و آباد کنند آنچه را که باید خراب نمایند (و آن بدعت و دنیا است)، و در آن وقت خسوفی در مشرق و خسوفی در مغرب واقع می شود، و طلوع می کند آفتاب از مغرب و پیدا می شود دابّه الارض، و خروج می کند دجّال، و پراکنده می شوند بعالم یأجوج و مأجوج، و نازل می شود عیسی بن مریم (از آسمان چهارم) پس باد تندی (فتنه و آشوب) از یمن می وزد که باقی نمی گذارد برای کسی ذرّه ئی از ایمان، بدرستی که بپا نمی شود ساعت قیامت مگر بر مردمان و شرور، پس آتشی در عدن پیدا شود که تمام بلاد را فرا گیرد. عرض کردند چه وقت است آن؟ فرمود: زمانی که برخلاف دستور الهی عمل نمودند امراء و حکام شما، و بزرگ شمردید اغنیاء را برای ثروت آنها تعظیم نمودید آنها راه، و اهانت کردید بفقراء و ظاهر و آشکارا شد بین شما غنا و آوازه خوانی، و شایع شد زنا کردن، و بالا بردید عمارات را (که چندین طبقه بر روی هم ساختید) و قرآن را به آواز غنا خواندید، و تظاهر و خودنمائی کردند اهل باطل بر اهل حق، و کم شد أمر به معروف و نهی از منکر، و ضایع کردید نماز را، و پیرو هوای نفس و شهوات شدید، و پیش قدم شدند امراء جور، و خیانت کردند بر مردم، و وزراء فاسق شدند، و ظاهر شد حرص و طمع در آبادیها، و آشکار گردید نفاق بین دانشمندان، و مساجد خود را زینت کردید و به طلا نقش ها کشیدند و در آن اطفال و بی سوادان بر منبر رفتند، و زبان های مختلف بهم مخلوط شد، و ترحم بر اطفال صغیر ننمودند، و احترام به پیرمردان نگذاردند، و در حکم ظلم و جور نمودند، و کارها را زنان بدست گرفتند، و مردان لباس های ابریشمی و دیباج و طلا بافت پوشیدند، و قطع رحم کردند، و راهها را ناامن ساختند، و باجگیران را منصوب نمودند، و با مسلمانان جنگیدند و آنها را تسلیم کفّار نمودند، پس در این هنگام است که بلا بر آنان نازل می شود و باران بسیار می بارد و لیکن کم می شود نباتات و میوه جات، و زیاد می گردند جاهلان و کم می شوند عل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *