مناجات: عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
مناجات با امام زمان عجل الله عاشقی دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم مناجات با امام زمان عجل الله متن شعر عاشقی دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم آسمان از تو […]
مناجات با امام زمان عجل الله
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
مناجات با امام زمان عجل الله
متن شعر
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو
سهممان بی خبری بود نمی دانستیم
آب و جاروی در خانه ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود نمی دانستیم
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
خود این هم نظری بود نمی دانستیم
دیدگاهتان را بنویسید