حدیث روز

نقش حضرت فاطمه(س) در شرایط سکوت

نقش حضرت فاطمه(س) در شرایطی که رزمندگان بدر، احد، خیبر و خندق هم سکوت کردند   دکتر محمدحسین رجبی دوانی ، بر ضرورت حفظ وحدت شیعیان و اهل تسنن تحت لوای اسلام تأکید می‌کند و آن را لازمه حفظ اسلام می‌داند، چراکه باور دارد اهل سنت و شیعه در مقابل هم نیستند بلکه مسیر اتصال […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
29 بازدید
کد مطلب : 5510

/images/5529086795_3812823399.png

نقش حضرت فاطمه(س) در شرایطی که رزمندگان بدر، احد، خیبر و خندق هم سکوت کردند

 

دکتر محمدحسین رجبی دوانی ، بر ضرورت حفظ وحدت شیعیان و اهل تسنن تحت لوای اسلام تأکید می‌کند و آن را لازمه حفظ اسلام می‌داند، چراکه باور دارد اهل سنت و شیعه در مقابل هم نیستند بلکه مسیر اتصال هر کدام به سرچشمه اسلام با دیگری متفاوت است.

گفتگوی زیر را بخوانید:

 می‌دانیم که رسالت حضرت فاطمه زهرا (س) ابعاد گوناگون سیاسی، فکری، اعتقادی و مبنایی دارد. اما نقش سیاسی و اجتماعی آن حضرت به خصوص در دوران بعد از رحلت پیغمبر اسلام (ص) چگونه بود؟

همانطور که اشاره کردید رسالت حضرت فاطمه زهرا (س) ابعاد گوناگون سیاسی، فکری، اعتقادی، مبنایی، هدایتی و حتی اقتصادی دارد. یعنی می‌خواهد یک مسیر سالم را برای جامعه مطرح کند که از خلال آن مسیر، جامعه به یک افق روشن و سرانجام نیکی برسد. این رسالت حضرت فاطمه زهرا (س) است و اگر به طور جامع نگاه کنیم و تاریخ گذشته را به حال تبدیل کنیم، شرایطی به وجود می‌آید که امروزه هم می‌توان آن را ترسیم کرد به صورتی که تنها یک درک ابتدایی از رسالت آن حضرت نباشد. به این ترتیب است که از حضرت امیرالمومنین (ع) که حق او در ماجرای سقیفه تضییع شده دفاع می‌کند و جامعه‌ای که به سکوت واداشته شده را متحول می‌کند که مسیر را درک کنند و از حق دفاع کنند.

بنابراین در حقیقت حضرت فاطمه زهرا (س)، مظلومه‌ای است که دختر پیغمبر اسلام (ص) است، و این یک تناقضی است که جامعه در آن حیران مانده است. چراکه بزرگ‌ترین شخصیت بازمانده از پیغمبر اکرم (ص) معترض آن چیزی است که بر سر خاندان آن حضرت آمده و در حقیقت معترض کسانی است که بر اسلام حکومت می‌کنند.

 چطور شد که تبیین مسیر هدایت در چنین شرایط تناقضی، به عهده حضرت فاطمه زهرا (س) قرار گرفت؟

بعد از رحلت پیغمبر اسلام (ص)، جامعه به سکون فرو رفته و در پی منافع و مصالح خودش بود. حتی شمشیر زنان بدر و احد و خیبر و خندق همگی سکوت کردند و تنها این بانوی عظیم الشأن بود که باید هدایت می‌کرد و راه را نشان می‌داد. همه می‌دانند و در تاریخ تصریح شده که در زمان آن حضرت جامعه به مسیری غیر از آنچه باید، منتهی شد. به تعبیر حضرت فاطمه زهرا (س)، مردم صدای چکش انحراف را می‌شنیدند که بر جامعه می‌خورد و جامعه ترک برمی داشت و در نتیجه مسیر‌ها از هدایت دور می‌شد. این چیزی بود که باید همه مردم را از آن آگاه می‌کرد و مسیر هدایت را نشانشان می‌داد. از طرف دیگر بعد از وفات رسول اکرم (ص)، مشکلاتی هم پیش آمده بود، از جمله وقایع رده و جنگ‌های ارتداد در یازده نقطه از شبه جزیره عرب اتفاق افتاده بود و مردم احساس خطر می‌کردند و عده‌ای برای حفظ آرامش، تمکین کردند.

در چنین شرایطی حضرت فاطمه زهرا (س) در حقیقت فرا‌تر از این‌ها، به ماجرا نگاه می‌کردند و معتقد بودند که به دلیل حوادثی که پیش آمد که ناحق بوده و در پی مقاصد سیاسی و ایدئولوژی و قبیله‌ای است، نباید به خاطر این مقاصد کوتاه، انسان راهی را بپیماید که مردم مسیر هدایت را فراموش کنند. باید راه حق را به مردم نشان داد اما در این راه ممکن است حادثه‌ای پیش آید که در این صورت هم نباید از مسیر اصلی خارج شد. در این شرایط حضرت فاطمه زهرا (س) هم به مسیر جامعه به عنوان خط اصلی نظر داشتند و هم خطی را که پیامبر اسلام (ص) معرفی کردند و حضرت امام علی (ع) باید آن را ادامه می‌دادند، دنبال کردند.

 درواقع رسالت حضرت فاطمه زهرا (س) نشان می‌دهد که شاخصه و میزان حق و باطل در جامعه چیست و اگر حکومت به دست حضرت علی بن ابیطالب (ع) باشد، اینجامعه به کجا خواهد رسید. در چنین اوضاعی، مردم با این رویکرد چطور برخورد کردند؟

بر حوادثی که دیگران آن را کوتاه و مقطعی نگاه می‌کردند و بهانه می‌آوردند که از آن مسیر کنار بکشند و هرکدام خود را به بهانه‌ای مشغول کرده بودند، حضرت فاطمه (س) نگاه جامعی به عمق و طول حوادث داشتند در عین اینکه حوادث عرضی را هم نگاه می‌کردند. به نقل از تاریخ، در آن زمان رسالت و وصایت پس از رسول گرامی اسلام (ص) بر عهده حضرت علی (ع) بود، البته رسالت در ادامه نبوت و هدایت خلق به عهده وصی بود که حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) بود و شرایطی پیش آمد که حضرت نمی‌توانست رسالت خود را ادامه دهد. این انقطاع که میان رسالت و وصایت حاصل شده بود، در نتیجه حرکتی در جامعه بود که حتی عده‌ای از اصحاب و نخبگان هم به این حرکت اعتماد کرده و سکوت کردند و بنابراین مسیر برای بسیاری از مردم سر در گم شده بود.

در این وضع حضرت فاطمه زهرا (س) بر این بود که مسیر حق را از باطل مشخص کرده، شاخص رسالت را تعیین و مردم را از این بحران‌ها و گمراهی‌ها نجات دهد تا مردم گرفتار راه‌های انقطاعی و عرضی نشوند، بلکه بتوانند به انتهای مسیر نظر کنند و بر حق باشند.

 در این میان، نگاه اهل سنت به عصمت حضرت فاطمه زهرا (س) چگونه بوده است؟

اهل بیت پیامبر اسلام صلوات الله علیهم اجمعین مورد احترام همه هستند، ولی برداشت‌ها متفاوت است. مثلا غالب بزرگان اهل سنت، ائمه اطهار علیهم السلام را قبول دارند ولی معتقدند که پس از پیغمبر اکرم (ص) مردم جانشین آن حضرت را انتخاب کردند. اما ما شیعیان بر این باور هستیم که ادامه دهندگان راه رسول خدا (ص)، ائمه اطهار علیهم السلام هستند که معصوم بوده و علم لدنی دارند و از سوی خدای تبارک و تعالی انتخاب شده‌اند و طبق آنچه که از رسول خدا (ص) به ما رسیده است، اسامی ایشان هم معلوم شده و امام عصر ما، حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف است. اما نگاه اهل سنت به ائمه اطهار علیهم السلام این است که ایشان، بزرگانی قابل احترام هستند ولی بعد از رسول خدا (ص) امر انتخاب به شورا واگذار شده و ادامه‌ای وجود ندارد.

 نگاه اهل سنت به شخصیت آن حضرت چگونه است؟

اهل سنت آن حضرت را محترم و تنها یادگار رسول خدا (ص) می‌دانند ولی معتقد هستند که نگاهی که حضرت فاطمه زهرا (س) نسبت به حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) داشته، الزام دینی ندارد. اما در عین حال تمام حرکات و اعمال آن حضرت را در شأن یک انسان عادل و هدایتگر می‌دانند. ولی معتقد هستند که از بعد سیاسی، الزامیتی وجود ندارد.

 پس این نگاه به آن معنی است که اهل سنت برای حضرت فاطمه زهرا (س)، احترام شخصی و قلبی قائل هستند اما احترام ولایی قائل نیستند.

بله. آن‌ها ائمه اطهار علیهم السلام را انسان‌های برگزیده و پاک و وارسته می‌دانند اما باور ندارند که فعل و حرکت آن بزرگان برایشان حجت باشد. به این معنا که می‌گویند خاندان رسول خدا (ص) محترم هستند و کسی که خاندان آن حضرت را احترام کند، درحقیقت آن حضرت را احترام کرده است. بنابراین در مجموع اهل سنت نگاه احترام آمیزی نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام دارند و اصحاب رسول خدا (ص) را در حد بالایی قبول دارند و معتقدند که همه اصحاب آن حضرت محترم و معزز هستند. در حالی که ما، شیعیان، معتقد هستیم که شأن هر یک از صحابه رسول خدا (ص) به فعل و حرکتش شناخته می‌شود چون معصوم نیستند. بنابراین افرادی از میان صحابه مورد احترام هستند و نمی‌توان ادعا کرد که همه اصحاب رسول خدا (ص) مورد احترام بوده و بری از گناه هستند. همه این‌ها نگاه کلامی و اعتقادی است و هیچ کسی نباید نگاه دیگری را تخطئه و حمله کند. هر کسی می‌تواند از نگاه خودش دفاع کند. چون وقتی ما در مقابل فکر و جریانی قرار می‌گیریم که با ما اختلاف دارد؛ باید خودمان را به مردم معرفی کنیم تا نسبت به ما شناخت پیدا کنند، نباید به جریان روبرو حمله کنیم.

در مجموع شیعه و سنی نباید به دیدگاه و باور دیگری حمله کند. این چیزی است که با عنوان «وحدت اسلامی» شناخته شده است. امام خمینی رحمه الله علیه می‌فرمودند که حتی اگر بخواهیم ولایت حضرت امیرالمومنین (ع) را اثبات کنیم، باید احتیاط کنیم تابا برادران اهل سنت دچار اختلاف نشویم. در واقع اگر ولایت را بهانه کرده و ایجاد اختلاف کنیم، مرتکب گناه شده‌ایم. چراکه ولایت محترم است و همه شیعیان از آن دفاع می‌کنند اما آن را بهانه اختلاف قرار نمی‌دهند.

 در چنین شرایطی طرح دیدگاه شیعه و سنی درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) اشکالی ندارد. نظر آن‌ها درباره فاطمیه چیست؟ چرا تاریخ شهادت آن حضرت در قالب ایام فاطمیه اول و دوم مطرح شده است؟

دیدگاه اهل سنت درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با باور و دیدگاه شیعه تفاوت دارد. حضرت فاطمه زهرا (س) بعد از اینکه از جامعه مکدر شدند، منزوی از سیاستمداران شدند و به این طریق از حاکمان جامعه اظهار ناخرسندی کردند. در آن زمان رسم بر این بود که وقتی شخص مهمی از دنیا می‌رفت، حاکمان اسلامی در تشییع جنازه او حاضر شده، بر او نماز می‌خواندند و پیکرش را تشییع می‌کردند. اما حضرت فاطمه زهرا (س) نمی‌خواستند کسی از حاکمان وقت بر پیکر مطهرشان نماز بخواند، چون از فعل حاکمان عصر خود ناخرسند بودند و بنابراین به طور پنهانی دفن شدند. به همین دلیل است که محل دفن نامشخص بوده و تاریخ آن در فاطمیه اول و دوم پنهان مانده است.

 اینکه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در دهه اول یا دوم اتفاق افتاده، موضوع محکم و مستدلی است؟ در اسناد تاریخی در این باره چه چیزی ثبت شده است؟

اسناد تاریخی با اسناد کلامی تفاوت دارد. در اسناد تاریخی آمده است که حضرت فاطمه زهرا (س) یک بار رحلت کرده‌اند. اما منابع کلامی که در اختیار ماست، تردید دارد که روایت اول درست است یا روایت دوم. و به همین دلیل هر دو روایت را می‌پذیرد. به بیان دیگر، دو دهه بودن ایام فاطمیه بر اساس اسناد کلامی و روایی است، نه اسناد تاریخی. از نظر تاریخ، مورخ نوشته است که این اتفاق در فلان زمان روی داده است اما ما از لحاظ شرعی احتیاط می‌کنیم.

 یعنی یک سند تاریخی محکم و مستدل در این باره وجود ندارد که تاریخ دقیق و نحوه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را ثبت کرده باشد؟

طبق اسناد تاریخی مورد قبول، فاطمیه دوم مورد تایید است و اصطلاح «توفیه» را در مورد شهادت حضرت نوشته‌اند. در این مورد باید توجه داشت که در اسناد تاریخی اصطلاحاتی مثل «قُتِلَ» و «توفیه» به کار برده شده است، اما به چه بنویسند «توفیه» یا «قتل»، ما شیعیان معتقدیم که حضرت فاطمه زهرا (س) بر اثر صدماتی که دیدند به شهادت رسیدند. این میراثی است که از طریق اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده و طبق آن عمل می‌کنیم. در مورد تاریخ شهادت هم هیچ اشکال ندارد که وقتی در مورد زمان دقیق شهادت حضرت یقین نداریم، به احتیاط رفتار می‌کنیم و هم اولی را می‌گیریم و هم دومی را.

 نحوه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از نگاه شیعه و اهل سنت چگونه است؟

همانطورکه اشاره کردم ما شیعیان معتقد هستیم که حضرت فاطمه زهرا (س) در اثر صدماتی که دیدند به شهادت رسیدند، درحالیکه از وضع حکومت ناخرسند و ناخشنود بودند. پس طبق حدیث شریف نبوی، هرکسی که حضرت فاطمه زهرا (س) از او ناخرسند باشد، رسول خدا (ص) از او ناخرسند است و هرکسی که رسول خدا (ص) از او ناخرسند باشد خداوند تبارک و تعالی از او ناخرسند است. در هر صورت کسی که در راه آرمانی و برای دفاع از حق، صدمه می‌بیند و در اثر آن صدمه فوت می‌کند، او شهید در مسیر الهی است. بر این اساس، حضرت فاطمه زهرا (س) به شهادت رسیده‌اند، چه مورخ آن را شهادت ثبت کرده باشد یا وفات. اما اهل سنت معتقدند که حضرت فاطمه زهرا (س) با خلافت درگیر بوده و اعتراضاتی داشته اما درحقیقت به مرگ طبیعی فوت کرده و در اثر صدمات نبوده که در سن جوانی از دنیا رفته‌اند.

 تحلیل اهل سنت برای وفات حضرت فاطمه زهرا (س) چیست؟ از دیدگاه آن‌ها چرا تاریخ و محل دفن دختر پیغمبر اسلام (ص) نامشخص است؟

دلیل نامشخص بودن زمان و محل دفن حضرت را اهل سنت هم می‌دانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *