هرجمعه که می آیدو می رود دلم میگیرد
شعر مهدوی هرجمعه که می آیدو می رود دلم میگیرد تقویم دلم به جمعه می رسد دلم میگیرد تکرار همین قصه ننوشته عصر جمعه است این حالت دلگیر همین که بد دلم میگیرد این حس عجیب مطلقا دست خودم نیست ولی هرکس سخن از هجر تو می زند دلم میگیرد شرمندگی بعد گناهم به خدا […]
شعر مهدوی
هرجمعه که می آیدو می رود دلم میگیرد
تقویم دلم به جمعه می رسد دلم میگیرد
تکرار همین قصه ننوشته عصر جمعه است
این حالت دلگیر همین که بد دلم میگیرد
این حس عجیب مطلقا دست خودم نیست ولی
هرکس سخن از هجر تو می زند دلم میگیرد
شرمندگی بعد گناهم به خدا یک سر و سری دارد
هر دفعه دلت همین که بشکند دلم میگیرد
هرجمعه دعای ندبه یک خط غزل و آخر کار
نام تو به لب همین که می برد دلم میگیرد
خورشید ورای ابر غفلت دل من حساس است
باران که به پنجره, به شیشه زد دلم میگیرد
هر روز دلم به جمعه وصل خوش است و اما
هر جمعه که می آید و می رود دلم میگیرد….
شاعر : حسین صیامی
دیدگاهتان را بنویسید