ویژه نامه شهادت امام زین العابدین سجاد علیه السلام
ویژه نامه شهادت امام زین العابدین سجاد علیه السلام عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع) روزی امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ذکری به میان آورد و او را تعریف کرد و فرمود: به خدا قسم علی بن ابیطالب لقمه حرامی در دنیا نخورد تا از دنیا رفت. و هیچ وقت دو […]
ویژه نامه شهادت امام زین العابدین سجاد علیه السلام
عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع)
روزی امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ذکری به میان آورد و او را تعریف کرد و فرمود: به خدا قسم علی بن ابیطالب لقمه حرامی در دنیا نخورد تا از دنیا رفت. و هیچ وقت دو کار برای او پیش نیامد که خدا از آنها راضی بود مگر آن که سختترین آن دو را انتخاب نمود.
و هیچ گرفتاری برای رسول خدا (ص) پیش نیامد مگر آنکه برای رفع آن، علی بن ابیطالب را خواست زیرا که به او اعتماد داشت .
و هیچ کس از این امت طاقت عمل رسول خدا (ص) نیاورد مگر علی بن ابیطالب (ع)، و آنگاه که کاری انجام میداد خود را میان بهشت و جهنم میدید، ثواب خدا را امید داشت و از عقابش میترسید.
هزار بنده آزاد کرد که در آزادی آنها رضای خدا را میخواست و همه آنها را با زحمت دست و عرق پیشانی خریده بود.
او به خانواده خویش روغن زیتون، سرکه و خرمان میداد (و خود نان جو میخورد).
لباسش جز از کرباس نبود و اگر آستینش بلند بود، قیچی میخواست و اضافه آن را میبرید، از فرزندان و خانوادهاش در لباس و فقه علی بن الحسین از همه به او شبیهتر بود.
روزی ابو جعفر (امام باقر (ع))، پسرش وارد محضر او شد، دید از عبادت به حالی رسیده که کسی به حال او نرسیده است، رنگش از کثرت بیداری زرد شده، چشمانش از کثرت گریه جراحت سفیدی درآورده، پیشانیش از کثرت سجده مجروح گشته، بینیش از کثرت سجده پینه بسته و ساقها و پاهایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده بود.
ابوجعفر (ع) فرمود: از دیدن حالش خودداری نتوانسته و به گریه افتادم ، دیدم او به فکر فرو رفته است، بعد از کمی به من متوجه شد و فرمود: پسر عزیزم بعضی از آن جزوهها را که عبادت جدّت علی بن ابیطالب در آنها نوشته شده بود به من بده آنها را به محضرش آوردم مقدار کمی خواند، بعد به حالت ناراحتی به زمین گذاشت و فرمود: «من یَقْوی علی عباده علی (ع)» کی میتواند مانند علی بن ابیطالب عبادت و تهجد داشته باشد .
ارشاد مفید: ص ۲۳۹.
عظمت خداوند در نظر امام سجاد(ع)
۶- ابوبصیر گوید: امام باقر (ع) فرمود: پدرم زنی داشت که از خوارج بود … (۶)یکی از غلامان آن حضرت به وی گفت: یابن رسول الله (ص)! در خانه شما زنی است که از جدت علی بن ابیطالب بیزاری میکند؟ پدرم او را طلاق داد.
او پیش امیر مدینه رفت و شکایت کرد که علی بن الحسین مهریه مرا نمیدهد امیر مدینه به پدرم گفت: یا علی بن الحسین! یا باید سوگند بخورید که صداق او را دادهاید و یا باید مهریهاش را بدهید.
امام فرمود: پسرم! برخیز و برای این زن چهار صد دینار بیاور، گفتم: پدرجان فدایت شوم مگر شما به حق نیستید؟!! فرمود: بلی ولی من خدا را بزرگتر از آن میدانم که برای پول به او قسم بخورم: «فقلت له یا ابه جُعلت فداک اَلستَ مُحّقاً؟ فقال لی: بلی یا بنی ولکنّی اَجللتُ الله ان احلف به یمین صبر» .(۷) آری این مطالب تا اعماق روح انسان اثر میکند.
__________________________
فروع کافی: ج ۷ ص ۴۳۵ کتاب الایمان.
توشه سفر آخرت
ابن شهاب زهری در شبی سرد و بارانی آن حضرت را در مدینه دید که آردی بر دوش میکشد، گفت: یابن رسول الله (ص) این چیست؟ امام فرمود: سفری دارم، برای آن توشهای آماده کردهام، میخواهم در جای محفوظی بگذارم که وقت رفتن با من باشد.
گفت: یابن رسول الله! بدهید غلام من آن را بردارد ،امام راضی نشد. گفت: پس بدهید من به جائی که میخواهید ببرم و شما زحمت نکشید. امام فرمود: نه، میخواهم آنچه را که در سفر به من یاری میکند و وارد شدنم را به آنجا که وارد میشوم نیکو میگرداند خودم ببرم و اضافه کرد: زهری! تو را به خدا پی کار خودت برو و مرا به حال خودم واگذار.
ابن شهاب گوید: بعد از چندی آن حضرت را دیدم که به سفر نرفته است. گفتم: یابن رسول الله! اثری از سفر در شما نمیبینم؟! فرمود: سفرم آن نیست که تو گمان کردی بلکه نظرم سفر مرگ بود و برای آن آماده میشدم، آماده شدن برای مرگ، دوری از حرام و احسان در راه خیر است. «قال بلی یا زُهْری لیس هو کما ظننت ولکنّه الموت و له اَستعِدّ، انّما الاستعداد للموت تَجنُّب اِلحرام و بذلُ الندّی فی الخیر».
_______________________________
سیر الائمه: ج ۳ ص ۲۰۱ و ۲۰۹ تألیف سید محسن امین عاملی.
دیدگاهتان را بنویسید