حدیث روز

پیامبر رحمت و آیین مهرورزی

پیامبر رحمت و آیین مهرورزی   اعراب زمان جاهلیت به رغم داشتن پاره ای اوصاف پسندیده یک سلسله، اخلاق فاسد و کلمات رذیله نیز به تدریج، برای آنها به صورت اخلاق عمومی درآمده بود که جلوه هر کمالی را از بین برده بود و اگر روزنه ای از غیب باز نمی شد به طور مسلّم، […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
244 بازدید
کد مطلب : 5135

/--old--/images/9380667247_5392672616.jpg

پیامبر رحمت و آیین مهرورزی

 

اعراب زمان جاهلیت به رغم داشتن پاره ای اوصاف پسندیده یک سلسله، اخلاق فاسد و کلمات رذیله نیز به تدریج، برای آنها به صورت اخلاق عمومی درآمده بود که جلوه هر کمالی را از بین برده بود و اگر روزنه ای از غیب باز نمی شد به طور مسلّم، طومار حیات انسانی آنها درهم پیچیده شده و در پرتگاه مخوف نیستی سرنگون می گردیدند.(۱) ثمره عصر جاهلی چیزی نبود جز قتل و خون ریزی، شیوع خرافات، فساد اخلاقی، توحّش و بی رحمی و از همه زشت تر، زنده به گور کردن دختران.

در چنین جامعه ای بود که پیامبر رحمت و عطوفت ظهور کرد و با مهرورزی و دل سوزی فوق العاده خویش، فضایل اخلاقی را، که در عصر جاهلی به فراموشی سپرده شده بود، طی ۲۳ سال رسالت خویش نهادینه کرد، خشونت ها و تبعیض ها و شکاف های طبقاتی و انحطاط اخلاقی را به فضایل اخلاقی و مهرورزی تبدیل کرد.

نمونه هایی از مهرورزی پیامبر رحمت

خداوند در قرآن می فرماید: «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ» (توبه: ۱۲۸) در این آیه، خداوند به مؤمنان دل سوزی و مهرورزی فوق العاده پیامبر نسبت به مسلمانان را گوشزد نموده و با پنج صفت پیامبر را توصیف می کند که هر یک از این اوصاف قطره ای از دریای بیکران فضایل و مکارم ایشان است. در اینجا به نمونه ای از این مکارم اخلاقی می پردازیم.

خوش طبعی و مزاح

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل می کند که روزی حضرت به من فرمودند: «مزاح و شوخی کردن شما با یکدیگر چگونه است؟» من در جواب عرض کردم: کم است. فرمودند: «چرا با یکدیگر مزاح نمی کنید؟ مزاح کردن از حُسن خلق است و به واسطه آن، برادر مسلمانت را خوش حال می سازی». سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: «سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این گونه بود که مزاح می کردند و با این کارشان می خواستند دیگران را خوش حال کنند».(۲)

روایت شده است که در یکی از اوقات، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خطاب به پیرزن کهن سالی فرمودند: پیر زنان به بهشت نمی روند! پیرزن گفت: چرا آنان به بهشت نمی روند؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: مگر این آیه را تلاوت نکرده ای که می فرماید: «إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَاراً؛ ما پیرزنان را آنچنان که خود می دانیم، در روز قیامت زنده می کنیم و آنها را به شکل دوشیزگان در می آوریم»(واقعه/۳۵).(۳)

عایشه در وصف اخلاق رسول خدا صلی الله علیه وآله می گوید: او نه بداخلاق بود و نه دشنام گو و نه پرخاشگر و غوغاگر; در کوچه و بازار، بدی را با بدی مقابله نمی کرد، بلکه عفو و گذشت داشت

اما باید توجه داشت که رسول خدا هیچ گاه حریم های الهی را نادیده نمی گرفت، چنانکه می فرمود: «انّی لامزح و لا اقولُ الّا حقّاً؛ من مزاح و خوش طبعی می کنم، ولی جز حق نمی گویم»(۴).

عفو و گذشت

در جریان جنگ «احد»، دندان های جلوی دهان پیامبر شکست و صورتش شکاف برداشت. اصحاب آن بزرگوار بسیار ناراحت شدند و از آن حضرت خواستند که دشمن را نفرین کند. اما پیامبر صلی الله علیه وآله به آنها فرمودند: «انّی لم ابعث لعاناً و لکنّی بُعثتُ واعیاً و رحمهً؛ من ناسزاگو مبعوث نشده ام، بلکه دعوت کننده و مایه رحمت برانگیخته شده ام»، سپس به جای نفرین دعا کردند: «اللهمّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون» و به روایت دیگری، عمربن خطّاب به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! ای رسول خدا، نوح بر قوم خود نفرین کرد و گفت: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً» (نوح/۲۶) اگر تو ما را نفرین کنی همه ما به هلاکت می رسیم. اینک ببین که بر پشت شما لطمه وارد شده و صورتت مجروح کشته و دندان هایت شکسته شده و در عین حال، به جای نفرین برای دشمن دعا می کنی و می گویی: خدایا! قوم مرا هدایت کن، زیرا ناآگاه هستند؟!(۶)

تواضع و فروتنی

مجلس پیامبر صلی الله علیه وآله چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی شد. از ابوذر نقل شده است: سیره پیامبر چنین بود که در حلقه ای میان اصحاب می نشستند، به گونه ای که اگر غریبی وارد مجلس می شد، نمی دانست رسول خدا صلی الله علیه وآله کدام است، تا اینکه سؤال می کرد.(۷)

در احوالات آن حضرت است که مردی وارد مسجد شد، در حالی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله تنها در مسجد نشسته بودند، برخاستند و جا باز کردند و فرمودند: بفرمایید! آن مرد گفت: ای رسول خدا! مکان وسعت دارد. پیامبر فرمودند: حق مسلمان بر مسلمان این است که وقتی دید مسلمانی می خواهد بنشیند، برخیزد و متواضعانه او را احترام کند.(۸)

 مساوات و حسن معاشرت

پیامبر و اوصیای ایشان راه و رسم مساوات را در روابط و مناسبات اجتماعی سخت پاس می داشتند. رفتار پیام آور هدایت و عدالت، و منطق عملی آن حضرت سراسر نشان از رعایت مساوات داشت; چنان که آن حضرت در نگاه کردن به اصحاب نیز آن را پاس می داشت. از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «رسول خدا اوقات خود را به طور عادلانه بین اصحاب خود تقسیم نموده بودند و به همه آنها به طور مساوی می نگریستند. آن حضرت هرگز پای خود را نزد اصحاب نمی گشودند و وقتی مردی با آن حضرت مصافحه می کرد، رسول خدا دستشان را نمی کشیدند تا آن مرد دستش را بکشد و حتی در این مورد، بعضی سماجت کردند که دست خود را در دست پیامبر نگه دارند تا پیامبر جلوتر دستش را بکشد، ولی توفیق نیافتند».(۹)

همچنین در حالات پیامبر وارد شده است که پیامبر با هیچ کس مصافحه نمی کرد، مگر اینکه آن شخص ابتدا دست خود را پس می کشید و با هیچ کس نمی نشست، مگر اینکه آن شخص اول بلند می شد.(۱۰)

وقتی درباره کسی از کاری که پیامبر صلی الله علیه وآله دوست نداشت به ایشان خبر می رسید، رو در روی او به وی تذکّر نمی دادند که کاری نامطلوب و ناپسند از نظر شرع انجام داده است، بلکه می فرمودند: چه خبر است مردمی را که چنین و چنان می کنند؟ پیامبر با این شیوه، آن کار ناپسند را محکوم و از آن نهی می کردند، بی آنکه از فاعل آن نام ببرند.(۱۱)

مهرورزی در عین صلابت

ملاطفت و ملایمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مسائلی بود که مربوط به شخص پیامبر می شد، اگر بدی و ظلمی به شخص پیامبر می شد، با کمال بزرگواری می گذشتند; انس، خادم رسول خدا، می گوید: به خدایی که رسول اللّه را به حق مبعوث کرد! هیچ گاه نشد که مرا در کاری که کردم و ایشان را خوش نیامد (کاری که مربوط به شخص پیامبر بوده باشد) عتاب کرده باشند که چرا چنین کردی.(۱۲)

اما اگر نسبت به حرمت های الهی تعدّی و تجاوز می شد، با کمال صلابت و بدون ذرّه ای گذشت، احکام الهی را جاری می کردند. عایشه در وصف پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می گوید: هرگز ندیدم که رسول خدا مادام که چیزی از حرمت های الهی هتک نشده بود، به خاطر ستمی که به شخص او روا شده بود، در صدد احقاق حق برآیند; اما هرگاه به چیزی از حرمت های الهی تعدّی می شد، نسبت به آن خشمگین ترین افراد بود.(۱۳)

اما متأسفانه دیری نپایید که این مکارم اخلاقی، که در سایه مهرورزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله طی ۲۳ سال رسالت ایشان نهادینه شده بود، پس از ایشان از میان رفت و طعم شیرین این مهرورزی به تلخی گرایید، که نمونه های بسیاری از آن در تاریخ ثبت شده است.

پی نوشت:

۱) فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۱۸.

۲) مکارم الاخلاق طبرسی، ص ۲۱.

۳) فضائل پنج تن در صحاح ستّه، ج ۱، ص ۲۳۲.

۴) مکارم الاخلاق طبرسی، ص ۲۱.

۵)  خاتم پیامبران، ج ۱، ص ۳۶۴.

۶) سیمای پر فروغ محمّد، ترجمه «کحل البصر» شیخ عبّاس قمی، ص۱۴۴.

۷) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲۹.

۸) سیمای پر فروغ محمّد، ص ۱۶۶.

۹) همان، ص ۱۶۵.

۱۰) مجموعه ورّام، ج۱،ص۳۰.

۱۱) خاتم پیامبران، ج ۱، ص ۳۷۰.

۱۲) المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۶، ص ۴۵۲ و ۴۵۳.

۱۳) میزان الحکمه، ج ۷، ص ۳۳۷۸.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *