حدیث روز

چراحضرت محمد,مهدی موعود نباشد

چراحضرت محمد,مهدی موعود نباشد؟   پرسش: چرا حضرت محمد مهدی موعود نباشد؟همه ادیان که از آمدن آن خبر داده اند و اینکه خداوند هم به آخرین فرستاده بودن او تاکید کرده زرتشت و دیگر ادیان هم که قبل از اسلام بوده اند به آمدن یک موعود سخن به میان آورده اند. پاسخ: ما هیچ عالم […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
320 بازدید
کد مطلب : 4924

/--old--/images/imagesCAONU0XI.jpg

چراحضرت محمد,مهدی موعود نباشد؟

 
پرسش: چرا حضرت محمد مهدی موعود نباشد؟همه ادیان که از آمدن آن خبر داده اند و اینکه خداوند هم به آخرین فرستاده بودن او تاکید کرده زرتشت و دیگر ادیان هم که قبل از اسلام بوده اند به آمدن یک موعود سخن به میان آورده اند.

پاسخ:
ما هیچ عالم و دانشمندی را سراغ نداریم که مدعی شده باشد پیامبر اکرم (ص) همان مهدی موعود است! علاوه اینکه چطور ممکن است به قول شما تمام ادیان به این موضوع مهم خبر داده باشند اما خود پیامبر از موضوع به این مهمی که «جهان مذهبی در انتظار اوست» غافل بوده و خود را به عنوان مهدی موعود معرفی نکرده باشد؟! شما یک حدیث معتبر از پیامبر اکرم (ص) پیدا نمی کنید که چنین ادعایی مطرح کرده باشند و خود را مهدی موعود نامیده باشند اما در عوض، احادیث معتبر بسیار از ایشان و از ائمه بعدی (ع) وارد شده، مبنی بر اینکه مهدی امت از نسل امام حسین (ع) است. انبیای پیشین آمدن پیامبر اکرم (ص) و دین خاتم را بشارت داده اند و زمینه ظهور حضرت را فراهم کردنده اند و این مطلب از مسلمات قرآنی است و هیچ یک از پیامبر اسلام با عنوان مهدی موعود یاد نکرده است؛ به عنوان نمونه به این آیات توجه فرمایید:
وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ )صف/۶(
و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: «اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى که تصدیق‏ کننده کتابى که قبل از من فرستاده شده [تورات‏] مى‏ باشم، و بشارت ‏دهنده به رسولى که بعد از من مى ‏آید و نام او احمد است!» هنگامى که او [احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحرى است آشکار»!

الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ… (اعراف/۱۵۷)؛
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّى» پیروى مى‏ کنند پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مى ‏یابند
——————————————–
پرسش:
اگر حضرت محمد آخرین فرستاده است پس دلیلی ندارد که فرد جدیدی بیاید چون نمی تواند دین جدیدی بیاورد بلکه قرآن و کتاب های الهی و پیامبران کاملا هدف و مقصود را برای ما بیان کرده اند؟

پاسخ:
پیامبر اکرم (ص) آخرین فرستاده خداست و ایشان خاتم انبیاست و قرآن کریم هم بر این معنا تصریح دارد:

ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ… (احزاب/۴۰(
محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است.

و این از ضروریات دین ماست و هیچ کس در این مسأله اختلافی ندارد یعنی با بعثت پیامبر اکرم (ص) ختم نبوت اعلام و تشریع دین جدید به پایان رسید و بعد از ایشان هیچ پیامبری نبوده و نخواهد آمد:

وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ (آل عمران/۸۵(
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است.

الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا(مائده/۳(
امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

اما بعد از حضرت، کسانی به عنوان حافظ و نگهبان و مبین احکام دین برگزیده شده اند و پیامبر اکرم (ص) آنها را به دستور الهی در این منصب قرار داده است؛ این افراد همان ائمه اطهار (ع) هستند.

شهید مطهری در کتاب امامت و رهبری (ص۲۸) تعبیر جالبی دارند. ایشان می فرمایند: نبوت، راهنمایی است و امامت رهبری؛ ختم نبوت، ختم راهنمایی الهی و ختم ارائه برنامه است نه ختم رهبری الهی.

دوست خوب، گویی خواسته اید بگویید وجود منجی (و در لسان اسلامی «مهدی موعود») دلیل بر کامل نبودن و جامع نبودن دین آسمانی (اسلام) است! اما به یک نکته مهم توجه نکرده اید و آن اینکه آن منجی برای چه می آید؟ هدف او چیست؟

بلا خلاف هدف غایی و اصلی این منجی برپایی عدل و قسط است:

…وَ لَکِنِّی فَکَّرْتُ فِی مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً… (الکافی، ج ۱/ص ۳۳۸، باب فی الغیبه(
امام علی (ع) فرمودند:… مهدی که یازدهمین فرزند از نسل من است کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند، همچنانکه قبل از آن پر از ظلم و ستم شده است…

قرآن کریم هم هدف غایی بعثت انبیا را همین مطلب عنوان نموده است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط… (حدید/۲۵(
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند…

پیاده کردن همه احکام و برنامه های نورانی اسلام هم که زمینه ساز برپایی این قسط و عدل است، هدف نهایی ظهور این منجی موعود است یعنی تا زمان او موانع مختلفی همچون حکام یاغی و ستمگر و … مانع از اجرای کامل احکام و برنامه های اسلامی است فلذا یک منجی (مهدی موعود (ع) ) خواهد آمد و با تأییدات الهی این موانع را از سر راه بشریت برداشته، زمینه ظهور و بروز تمام برنامه های اسلام را فراهم می سازد.

لذا وجود منجی خود دلیل بر کامل و جامع بودن این دین است چون این منجی با دین جدید نمی آید بلکه برنامه عملی او دستورات اسلام و اجرای عملی آنها در جامعه است.

پرسش:
در جایی خوانده ام که حضرت عیسی شبیه به حضرت محمد است آیا این درست هست یا نه؟

پاسخ:
آیا حضرت عیسی (ع) شبیه پیامبر اکرم (ص) بوده است؟
ظاهرا این مطلب، مستند روایی ندارد.
توضیح اینکه: روایات مختلفی در باب شباهت بعضی بزرگان دینی به بعضی دیگر وارد شده است که در ادامه تعدادی از آنها را ذکر خواهم نمود اما بنده روایتی که حضرت عیسی(ع) را شبیه پیامبر اکرم(ص) معرفی نماید، پیدا نکردم و ظاهرا مطلب این مدعا مستندی ندارد.

۱-در بعضی روایات جعفر بن ابی طالب شبیه ترین افراد از نظر ظاهری و رفتاری (خَلق و خُلق) به پیامبر اکرم (ص) معرفی شده:
وَ کَانَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَشْبَهَ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً بِرَسُولِ اللَّه‏ ۱

۲-و در بعضی روایات دیگر علی اکبر (فرزند رشید امام حسین (ع) ) شبیه ترین افراد از نظر ظاهری و رفتاری (خَلق و خُلق) به پیامبر اکرم (ص) معرفی شده:
اللهم اشهد فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک ص و کنا إذا اشتقنا إلى نبیک نظرنا إلیه ۲
امام حسین (ع) وقتی علی اکبر را روانه میدان نمود، فرمود: خداوندا، شهادت می دهم جوانی به جنگ این قوم می رود که شبیه ترین مردمان به پیامبرت (ص) می باشد؛ هم از نظر اندام و شمایل و هم از نظر اخلاق و رفتار و هم از نظر بیان و سخن گفتن.

۳-و در بعضی روایات دیگر هم مهدی موعود شبیه ترین افراد از نظر ظاهری و رفتاری (خَلق و خُلق) به پیامبر اکرم (ص) معرفی شده:
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً ۳

البته در یک روایت مهدی موعود (ع) شبیه ترین افراد از نظر ظاهری و رفتاری (خَلق و خُلق) به حضرت عیسی (ع) معرفی شده اما این روایت از معصوم نیست بلکه از کعب الاحبار است:
عن کعب الأحبار… إن القائم المهدی من نسل علی أشبه الناس بعیسى ابن مریم خلقا و خلقا و سمتا و هیبه… ۴

که اگر این روایت صحیح السند می بود، از جمع این روایت ( که مهدی (ع) را شبیه عیسی (ع) معرفی کرده) با روایت قبلی (که مهدی (ع) را شبیه پیامبر اکرم (ص) معرفی نموده)، شاید می توانستید نتیجه بگیرید که عیسی (ع) شبیه پیامبر اکرم (ص) بوده است؛
اما چون روایت دومی ضعیف السند است، نمی توان به چنین نتیجه ای رسید.

یک علت ضعف سندی روایت دوم هم وجود کعب الاحبار است که از نظر رجالیون اعتباری ندارد. وی از یهودیان یمن بود و پس از رحلت پیامبر و درسالهای اولیه خلافت عمر مسلمان شده است. وی از نخستین کسانی است که اسرائیلیات را وارد روایات اسلامی نمود و قصه خوانی را در مساجد رواج داد. ۵

پرسش
در بعضی از کتابها اسم حضرت مهدی، محمد نوشته شده است . در اصل اسم ایشان محمد است ولی به مهدی مشهور است
پاسخ:
روایات ناظر به مهدی موعود و آخر الزمان از فریقین (شیعه و سنی) متواتر نقل شده است. از جمله این روایات (که با اختلافی اندک در بعضی کلمات آن) بسیار نقل شده، این روایت است:

لا یَذهَبُ الدُّنیَا حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلاً مِنْ أهْلِ بَیْتِی (یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أبِیهِ اسْمَ أبِی) یَمْلؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئتْ جَوْراً وَ ظُلْماً(معجم أحادیث الامام المهدی(ع)، ج۱/ص ۱۷۸(
دنیا به پایان نمی رسد مگر اینکه خداوند مردی از خاندان مرا بر می انگیزاند (که همنام من است و نام پدر او همانند نام پدر من است)، او زمین را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.

نکته ای که درباره این روایت معرکه آراء محدثین واقع شده، عبارت “إسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أبیهِ اسْمَ أبی” می باشد که در چند روایت نقل شده اما در روایات مشابه دیگر، این عبارت نیامده است.
چیزی که موجب شده این جمله جنجال برانگیز شود و حتی مستمسکی برای بعضی از اهل سنت قرار گیرد که بر روایات امام مهدی خرده گیرند، معنای آنست که می گوید: «نام پدر مهدی موعود، همانند نام پدر من است» و این معنا در ظاهر صحیح نمی باشد چون نام پدر امام زمان، حسن (امام حسن عسگری) است و نام پدر پیامبر اکرم، عبد الله است. بعضی از علمای اهل سنت با تمسک به این عبارت حدیث، بر این دسته از روایات خرده گرفته اند و آن را نشان کذب آنها دانسته اند و به خیال خود خواسته اند در روایات مربوط به مهدی موعود خدشه وارد نمایند.

محدثین بزرگوار شیعه و حتی برخی از محدثین اهل سنت، جوابهای مختلفی به این دسته از معترضین داده اند که بخشی از آنها در این نوشتار گزارش شده و اما پاسخ اجمالی مطلب:

۱-علامه مجلسی: أبیه مُصَحَّف از إبنی می باشد (یعنی روایت در اصل چنین بوده “إسم أبیه إسم إبنی” و بخاطر اشتباه راوی یا ناسخ کتاب، کلمه إبنی به صورت أبی نقل شده است) بنابر این معنای حدیث چنین می شود: نام پدر مهدی موعود (امام حسن عسکری) همانند نام فرزند من (امام حسن مجتبی) می باشد.

۲-در زبان عربی لفظ اسم بر کنیه هم اطلاق می شود، لفظ أب نیز علاوه بر پدر بر جدّ پدری هم اطلاق می گردد بنابراین منظور از اسم در عبارت إسم أبیه، کنیه است و منظور از أبیه، جدّ پدری است نه خود پدر، بنابراین معنای حدیث چنین می شود: کنیه جدّ مهدی موعود، همانند نام پدر پیامبر اکرم (عبدالله) است؛ (لذا مقصود روایت اینست که مهدی موعود از نسل امام حسین (ع) است چون کنیه امام حسین، اباعبدالله است).

۳-منظور این عبارت حدیث اینست که کنیه پدر مهدی موعود (یعنی امام حسن عسکری، أبو محمد است که) همانند کنیه پدر پیامبر اکرم (أبو محمد) می باشد.

۴-علامه شوشتری: این قسمت از حدیث جعلی است و به روایت اضافه شده و انگیزه این جعل تطبیق یافتن این حدیث مشهور پیامبر است بر یکی از مدعیان نبوت ( محمد پسر منصور دوانیقی و یا محمد نفس زکیه که نام پدر هر دو عبدالله بوده است).

پاورقی
———————————
1- بحارالأنوار،ج ۲۲/ص ۲۷۵
2- اللهوف، ص۱۱۳ و بحارالأنوار، ج۴۵/ص۴۲
3- بحارالأنوار،ج۳۶/ص۳۰۹
4- الغیبه للنعمانی/ص۱۴۶
5- شرح حال بیشتر کعب الاحبار را در تفسیر و مفسران/ج۲/ص۹۱ ، اثر استاد محمد هادی معرفت پیگیری فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *