حدیث روز

تودر کجای زمینی

تو در کجای زمینی؟   دلم برای تو تنگ است ای سرا پاخوب دلم برای تو تنگ است مثل تنگ غروب چه لحظه های غریبی که بی تو میگذرند چه روزگارعجیبی است بی تو ای محبوب چقدربی تو به غربت شکست خاطرخاک نیامدی وعطش درعطش زبانه کشید نیامدی وزمین شعله شعله درتب شد نشست خاطرآیینه […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
333 بازدید
کد مطلب : 4959

/--old--/images/0035431 copy.gif

تو در کجای زمینی؟

 

دلم برای تو تنگ است ای سرا پاخوب

دلم برای تو تنگ است مثل تنگ غروب

چه لحظه های غریبی که بی تو میگذرند

چه روزگارعجیبی است بی تو ای محبوب

چقدربی تو به غربت شکست خاطرخاک

نیامدی وعطش درعطش زبانه کشید

نیامدی وزمین شعله شعله درتب شد

نشست خاطرآیینه هابه آه ملال

شکست خلوت آدینه ها به زمزم اشک

چقدر بی تو به حسرت دلم لبالب شد

نسیم نرگسی از گلشنی نمی خیزد

که تا به دامنش اندوه من بیامیزد

کسی کجاست غریب آشنا در این غربت؟

که از تبسم او روزگار تازه شود

و از شمیم نفس های اوغزل خیزد

تمام ثانیه ها بی تو میرود غمناک

ولحظه ها همه بی مهر تو غروب آلود

دلم هوای تو کرده است ای سخاوت محض

دلم هوای تو کرده است ای حلاوت وصل

دلم هوای تو کرده است باتمامت عشق

دلم هوای تو کرده است با تمام وجود

تودرکدام دیاری توبا کدام بهار؟

تودر کجای زمینی چه دیر شد دیدار

نشان کوی تو پرسیم از کدامین یار؟

زمین کویر تب آلوده ایست طوفان خیز

زمان خزان غم انگیز بی تو در تکرار !

بیا که مژده وصلت زمان به رقص آرد

بیاوداغ دل از خاطرزمین بردار !

 

غلامرضا محمدی

……………………………………….

 

 

چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است
چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است
از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است
بهانه گیر شدند و به گریه افتادند
ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است
چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید
چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است
مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است
کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است

 

محمد رضا سلیمی

………………………………………….

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *