ارتباط شیعیان با امام هادى علیه السلام
ارتباط شیعیان با امام هادى علیه السلام زندگى امامان شیعه هر چه به عصر غیبت نزدیکتر مى شد، با نظارت هاى شدید خلفاى عباسى همراه بوده است . در عین حال در همین دوره ها نهضت شیعه گسترش یافت . امام هادى علیه السلام از طریق وکلاى خود با شیعیان ، که در تمامى سرزمین هاى […]
ارتباط شیعیان با امام هادى علیه السلام
زندگى امامان شیعه هر چه به عصر غیبت نزدیکتر مى شد، با نظارت هاى شدید خلفاى عباسى همراه بوده است . در عین حال در همین دوره ها نهضت شیعه گسترش یافت . امام هادى علیه السلام از طریق وکلاى خود با شیعیان ، که در تمامى سرزمین هاى پهناور اسلامى آن روزگار پراکنده بودند، ارتباط داشت . این نوع ارتباط از زمان امام رضا علیه السلام شروع شده بود. وکلاى ائمه علاوه بر جمع آورى وجوهات درباره پاسخگویى به مسایل فقهى و عقیدتى شیعیان نیز مسؤولیت داشتند. نبود تماس مستقیم بین امام علیه السلام و پیروانش ، نقش مذهبى ، سیاسى وکلا را افزایش مى داد. وکلاى امام معمولا از طریق افراد مورد اعتماد، که براى حج یا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام به حجاز و عراق رفتند، با امام مکاتبه مى کردند و گاه و بیگاه برخى از این وکلا شناسایى مى شدند و از سوى دستگاه حکومت زندانى و مورد آزار و شکنجه قرار مى گرفتند. گرچه در آن روزگار بیشتر شیعیان در عراق و به ویژه کوفه و حوالى آن به سر مى بردند، اما در همان زمان نقاطى از ایران نیز پایگاه شیعیان بوده است ، از جمله قم که اعراب اشعرى در آن سکونت داشتند و همگى از شیعیان خاندان عصمت و طهارت بودند.
در زمان امام على النقى علیه السلام مرکز تشیع در ایران ، قم بود و ارتباط تنگاتنگ و محکمى میان شیعیان این شهر با ائمه وجود داشته است ، به ویژه از محمّد بن داود قمى و محمّد طلحى یاد شده که از شهر قم اموال و اخبارى به امام مى رسانده اند. یکى از اتهاماتى که بارها علیه حضرت امام على النقى علیه السلام مطرح شد، همین بود که اموالى از مردم قم به دست آن حضرت مى رسد و امام با این اموال درصدد جمع آورى سلاح براى قیام علیه حکومت عباسى است .از شهرهاى دیگر ایران که شیعیان در آن فعال بودند مى توان از کاشان ، نیشابور، گرگان و همدان و… نام برد.(۱)
نامه ها
حضرت امام هادى علیه السلام براى ساماندهى وکلا هر از گاهى عزل و نصب هایى انجام مى دادند و در دستورالعمل هاى خود به راهنمایى آنان مى پرداختند.
در اینجا براى درک بهتر شرائط و نحوه ارتباط آن حضرت با وکلاى خود به نقل تعدادى از این نامه ها مى پردازیم :
آن حضرت در سال ۲۳۲ قمرى طى نامه اى به على بن بلال وکیل محلى خود در بغداد نوشت :
“من ابوعلى را به جاى على بن حسین عبد ربه منصوب کردم . این مسؤولیت را بدان جهت به او واگذار کردم که وى از صلاحیت لازم به اندازه کافى برخوردار است ، آن چنان که هیچ کس بر او برترى ندارد. مى دانم که تو بزرگ ناحیه خود هستى ، به همین دلیل خواستم طى نامه جداگانه اى تو را از این موضوع آگاه کنم . در عین حال لازم است از او پیروى کرده و وجوه جمع آورى شده را به وى بسپارى . پیروان دیگر ما را نیز به این کار سفارش کن و به آنان چنان آگاهى ده که وى را یارى کنند تا بتواند وظایف خود را انجام دهد(۲)”.
امام هادى علیه السلام در نامه اى دیگر به وکلاى خود در بغداد، مدائن و کوفه مى فرماید:
“اى ایوب بن نوح بر اساس این فرمان از برخورد با ابوعلى خوددارى کن ، هر دو موظفید در ناحیه خاص خویش به وظایفى که بر عهده تان واگذار شده عمل کنید، در این صورت مى توانید وظایف خود را بدون نیاز به مشاوره با من انجام دهید. اى ایوب ! بر اساس این دستور هیچ چیز از مردم بغداد و مدائن نپذیر و به هیچ کسى از آنان اجازه تماس با مرا نده . اگر کسى وجوهى را از خارج از حوزه مسؤولیت تو آورد، به او دستور بده به وکیل ناحیه خود بفرستد.
اى ابوعلى ! به تو نیز سفارش مى کنم که آنچه را به ابوایوب دستور دادم عینا اجرا کنى”.
همچنین امام نامه اى توسط ابوعلى بن راشد به پیروان خود در بغداد، مدائن ، عراق و اطراف آن فرستاد و طى آن نوشت :
“من ابوعلى بن راشد را به جاى على بن حسین بن عبدربه و وکلاى قبلى خود برگزیدم و اینک او نزد من به منزله على بن حسین بن عبدربه است . اختیارات وکلاى قبلى را نیز به ابوعلى بن راشد دادم تا وجوه مربوط به من را بگیرد و او را که فردى شایسته و مناسب است ، براى پرداخت وجوه نزد او بروید. مبادا رابطه خود را با او تیره سازید، اندیشه مخالفت با او را از اذهان خود خارج سازید. به اطاعت خدا و پاک کردن اموالتان بشتابید، از ریختن خون یکدیگر خوددارى کنید، یکدیگر را در راه نیکوکارى و تقوا یارى دهید و پرهیزگار باشید تا خدا شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد.
همگى به ریسمان خدا چنگ بزنید و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید. من فرمانبردارى از او را همچون اطاعت از خودم لازم مى دانم و نافرمانى نسبت به او را نافرمانى در برابر خودم مى دانم ، پس بر همین شیوه باقى باشید که خداوند به شما پاداش مى دهد و از فضل خود وضع شما را بهبود بخشد. او از آنچه در خزانه خود دارد، بخشنده و کریم و نسبت به بندگان خود سخاوتمند و رحیم است . ما و شما در پناه او هستیم . این نامه را به خط خود نوشتم .سپاس و ستایش بسیار، تنها شایسته خدا است (۳)”. على بن جعفر یکى دیگر از نمایندگان حضرت امام هادى علیه السلام و اهل همینیا، از قریه هاى اطراف بغداد، بود. گزارش فعالیت هاى او به متوکل رسیده بود، متوکل او را بازداشت و زندانى کرد. او پس از گذراندن دوران طولانى زندان ، آزاد شد و به دستور آن حضرت رهسپار مکه شد و در آن شهر ماندگار شد(۴). به هر حال خشونت و شدت عمل متوکل ، منجر به بازداشت و دستگیرى شیعیان مى گردید و برخى از وکلاى امام به سبب همین خشونت ها، در بغداد، مدائن و کوفه و سایر نقاط عراق زیر شکنجه درگذشتند و عده اى دیگر به زندان افتادند(۵).
پی نوشت ها:
۱- رجال کشى ، ص ۶۰۸.
۲- رجال کشى ، ص ۵۱۳؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم ، ص ۱۳۷.
۳- رجال کشى ، ص ۵۱۳ و ۵۱۴؛ امامان شیعه و جنبشهاى مکتبى ، ص ۳۲۳.
۴- رجال کشى ، ص ۶۰۷؛ اثبات الوصیه ، ص ۲۳۳.
۵- رجال کشى ، ص ۶۰۳ و ۶۰۷؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص ۸۳، الغیبه ، ص ۲۱۲.
دیدگاهتان را بنویسید