حدیث روز

سروده آیت الله گلپایگانی در مدح حضرت معصومه سلام الله

سروده آیت الله صافی گلپایگانی در مدح حضرت فاطمه معصومه سلام الله   “شفیعه محشر” این بارگه که خاک درش مُشکِ اذفر است بویش چو بوى خُلد برین روح‌پرور است دار الشّفا و عـقده‌گشا و فرح‌فزاست باب امان ز محنـت فرداى محشر است طور حضـور و مطلـع نور و مطاف حور آرامـگاه دختــر موســى بن […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
22 بازدید
کد مطلب : 5343

/--old--/images/9175331630_5618145443.jpg

سروده آیت الله صافی گلپایگانی در مدح حضرت فاطمه معصومه سلام الله

 

“شفیعه محشر”

این بارگه که خاک درش مُشکِ اذفر است
بویش چو بوى خُلد برین روح‌پرور است
دار الشّفا و عـقده‌گشا و فرح‌فزاست
باب امان ز محنـت فرداى محشر است
طور حضـور و مطلـع نور و مطاف حور
آرامـگاه دختــر موســى بن جعفر است
خاتون دیــن‌پناه که برهـان عزّتـــش
هر صبح و شــام، صیحه «الله اکبــر» است
هر کس درى و خانه و راهى گزیده است
چشم امید لطفى صـافى بر ایــن در است

“مریم دوران”

ای دختر دین و خواهر ایمان
ای مهر سپهر دانش و عرفان
ای اسوه شرم و عفت و عصمت
الگوی وقار و حشمتِ نسوان
ای بنت امام هفتمین، موسی
آن معدن صبر و حجّت یزدان
در چرخ وفا، تو مهرِ رخشنده
در برج حیا، تو اختر تابان
ای رونق دین احمد مرسل
ای پایه رفعتت بر از کیوان
بر اوج شرف، مثالی از زهرا
در قدس مقام، مریم دوران
در باغ کمال، نوگل یاسین
و از بحر کرم، تو لؤلؤ و مرجان
فیض تو رسد به کهتر و مهتر
کان جلوه بود ز رحمت رحمان
آباء تو جمله رهبران خلق
عالی‌قدَر و جلال و عالیشان
مهر تو به زخم‌ها همه مرهم
لطف تو به دردها همه درمان
دشواری کارها و سختی‌ها
از فیض عنایتت شود آسان
در وصف تو منطقم بود الکن
در قدر تو عقل واله و حیران
قم از تو شده است قـبّهالاسلام
فخرش به تو پایدار و جاویدان
میعاد تقرّب است و عشّ آل
کانون علوم بی حد قرآن
ای گوهر بحر رأفت و رحمت
ای عنصر جود، معدن احسان
بین «لطفی صافی» پریشان حال
سرگشته به تیه حسرت و خسران
طی کرده بهار عمر در غفلت
کرده است سیاه نامه از عصیان
از خوف گناه و هول روز حشر
چون بید، تنش همی بود لرزان
در خجلت از آن بود که در فردا
ظاهر شود آنچه کرده در پنهان
با این همه خواهد از شما کاحوال
گردد به شفاعت شما جبران
با حبّ محمّد و ولای آل
امّید نجات دارد و غفران
بر احمد و آل، بی حد و بسیار
تسلیم و تحیّات قادر سبحان

“اختر برج حیا”

ای که دل افسرده و غمینی و مضطرّ * و ای که تو را روزگار کرده مکدّر
خویش ز غم کن خلاص وگیر به اخلاص * رشته‌ای از چادر شفیعه محشر
بضعه خیر النّساء، صفیّه یزدان * معدن جود و کرم، عزیز پیمبر
گوهر بحر کمال و حشمت و عصمت * اختر برج حیا، سلیله حیدر
طاهره و پاک، هم‌چو مریم عذرا * صاحب عزّ و شرف، حبیبه داور
مفخر قم عُشّ اهل بیت رسالت * شهر حدیث و محدّثین موقّر
منبع زهد و عفاف و دانش و بینش * مرکز ایمان و قدس و معرفت و فرّ
همچو پدر، قبله حوایج مردم * کارگشای بشر ز کهتر و مهتر
روضه او طور طالبان تجلّی * مهد کرامات و معجزات مکرّر
خاک درش توتیای چشم خلایق * بوی رواقش حیات‌بخش و معطّر
حُرمت آن، هم‌چو حُرمت حرم و بیت *حجر ومقام و صفا و زمزم و مشعر
مرقد پاکش مطاف عالی و دانی * خطّ ولایش، شعار اکبر و اصغر
صاحب این نعت واین صفات نکو کیست؟*حضرت معصومه دخت موسی جعفر
ای فلک رفعت و سپهر معالی * ای شرف دودمان ساقی کوثر
ای همه اسلاف تو اعاظم عالَم * حجّت و پیغمبر و امام و رهبر
«لطفی صافی» ز هول روز قیامت * سخت غمین و پریش باشد و مضطرّ
چـون پدر وچون برادرش به همـه عمر * بوده شما را مدیح‌خوان و ثناگر
چشم امّیدش بود به سوی شما باز * تا برهانیدش از جحیم مسعّ
ر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *