مقدمات ظهور- بخش دوم
مقدمات ظهور- بخش دوم ۱- محبوبیّتاجتماعی در دورانپیشاز ظهور کهیأس، سایهیسیاهخویشرا بر وجودِ بشریتمیگستراند، خصیصهیآیندهنگریِ انسان، حسِّ امید را، ناخودآگاه، از دلِ انسانیّتهایمدفونمیرویاند و آدمیرا به بشارتمیدهد. بیگمان، نسلیکهدچار یأسها و سرخوردگیها است، در پیِ دیدنِ روزیخواهد بود کهتمامیاستعدادهاینهفتهاششکوفا شود، و همهیانسانها در پهنهیزمینبهجایگاهحقیقیشانبرسند. رهاورد بررسیها نشانمیدهد کهتمامِ تلاشِ امامانهدایت(علیهمالسّلام)، در اینجهتمصروفمیشدهکهدر زمانیکهیأسِ […]
مقدمات ظهور- بخش دوم
۱- محبوبیّتاجتماعی
در دورانپیشاز ظهور کهیأس، سایهیسیاهخویشرا بر وجودِ بشریتمیگستراند، خصیصهیآیندهنگریِ انسان، حسِّ امید را، ناخودآگاه، از دلِ انسانیّتهایمدفونمیرویاند و آدمیرا به<روزیدیگر> بشارتمیدهد.
بیگمان، نسلیکهدچار یأسها و سرخوردگیها است، در پیِ دیدنِ روزیخواهد بود کهتمامیاستعدادهاینهفتهاششکوفا شود، و همهیانسانها در پهنهیزمینبهجایگاهحقیقیشانبرسند.
رهاورد بررسیها نشانمیدهد کهتمامِ تلاشِ امامانهدایت(علیهمالسّلام)، در اینجهتمصروفمیشدهکهدر زمانیکهیأسِ از دنیا و حاکمانآنبر شیعیانسیطرهپیدا میکرده، مراقبباشند تا نهتنها اینناامیدیبهناحیهیرحمتالهیسرایتنکند، بلکهچراغامید بهکارسازیو فرجو گشایشامور از جانبپروردگار متعالرا در دلپیروانشانفروزانتر کنند. در روایتیاز امامهشتم(علیهالسّلام) چنینرسیده:
ما احسنالصبر، وانتظار الفرج… فعلیکمبالصبر؛ فاِنّهاِنّما یَجییءُ الفرجعلیالیأس…؛۲۹ چهنیکو استصبر و انتظار گشایشامور را کشیدن… پسبر شما استکهصبر پیشهکنید؛ بهدرستیکهفرج، آنگاهمیآید کهناامیدیفراگیر گشتهباشد.
در فضایمالامالاز یأسو ناامیدیو سرخوردگیانسانها، آشناییبا آیندهیسبز و پر نشاطاز مجرایبشارتها و پیشبینیهایقطعیو تخلّفناپذیر انبیا و اولیایالهی، آدمیرا در پیرسیدنبهمنجیو مُصلحیحقیقیمیدارد. اینحالت، در مرحلهینخست، <تمایلی> بیشنیست، امّا با شناختبیشتر نسبتبهاوصافمتعالیو آرمانیآنمصلحِ موعود و حکومتاش، در کنارِ رویاروییبا واقعیّتهایوحشتناکو تلخو نابههنجار عصر پیشاز ظهور، رفتهرفتهبه<محبّت> و <دوستداشتن> رکناصلیآنحکومتاصلاحگر، یعنیقائد و رهبر نهضت، مبدّلمیشود. اینجا استکهاینسخندر جایگاهمعنا و مفهومواقعیخویشقرار میگیرد:
<اِنّهلایخرجحتّیلایکونغائبٌ احبّ اِلیالناسمنه، مِمّا یلقونمنالشر۳۰؛ بهدرستیکه[مهدیموعود (علیهالسّلام)] قیامنمیکند تا زمانیکههیچغایبینزد مردممحبوبتر از وینباشد. و اینبهخاطر شرارتها و نارواییهاییاستکهمردمدیدهاند.
اهمّیّتعنصر محبوبیّتاجتماعیتا بهآنجا استکهوقتیبهتاریخمینگریم، هیچحکومتیرا نمییابیمکهگفتهباشد: <متکیبر ستمو سرکوب، بر مردماِعمالحاکمیّتمیکند.>.
محبوبیّتاجتماعیکهآمد، بهدنبالخود مقبولیّترا میآورد و با آمدنمقبولیّت، مردم، مُلتمِسانه، حاکمرا بر اِعمالحکومتبر خویشدعوتمیکنند. نمونهیبارز اینمطلبرا در ماجرایبیعتمردمبا حضرتعلی(علیهالسّلام)، مشاهدهمیکنیم.۳۱ البته، متونرسیدهدربارهینحوهیبیعتمردمبا حضرتمهدی(علیهالسّلام) نیز خالیاز اینمعنا نیست.۳۲
بهخاطر فراهمبودنهمینزمینهیاجتماعیِ مناسب، وقتیامامعصر (علیهالسّلام) ظهور میکند، مردم، با تمامخوشحالیو در نهایتاحترام، از آنحضرتاستقبالمیکنند. مرحومسید بنطاووس، رحمهاللّه، در نقلیچنینآورده:
لایخرجالمهدی حتّییُقتلالنفسُ الزکیّه. فاِذا قتلتِ النفسُ الزکیّهغضبعلیهماهلالسماء و اهلالارض، فأتی الناسُ المهدی و زفوّها اِلیهما تزّفالعروساِلی زوجها لیله عِرسها۳۳؛ حضرتمهدی(علیهالسّلام) قیامنمیکند تا زمانیکهنفسزکیّهبهشهادتمیرسد. پسهنگامیکهنفسزکیهکشتهشد، اهلآسمانو زمین، بر قاتلاناو خشمناکمیشوند. در اینهنگاماستکهمردم، گِرد مهدی(علیهالسّلام) جمعمیشوند، و او را همانند عروسیکهشبزفافبهسویخانهیشوهر میبرند، برایحکومتمیآورند.
بیگمانتعبیر <زفوها اِلیه…> حاکیاز اشتیاقشدید مردمبهحکومتحضرتمهدی(علیهالسّلام) و فراهمبودنزمینهیبینظیر اجتماعیقبلاز ظهور استکهبههنگامظهور، اینگونهاز حکومتآنحضرتاستقبالمیشود. و همانطور کهاز متنروایتظاهر استاینزمینهیاجتماعیپساز بروز ظلمیآشکار کهدر قالبشهادتنفسزکیهپدید آمده، در جامعهایجاد میگردد، بر همیناساسمیتوانعلترویکرد مردمبهحکومتمهدویرا در ادامهسرخوردگیایشاناز ظلمو فساد دیگرانارزیابیکرد.
مرور روایاتیکهدر اینبارهوارد شدهاند بهما مینمایاند کهعنصر محبوبیّت، در بستر سازیبرایحکومتحضرتمهدی(علیهالسّلام)، از جایگاهویژهایبرخوردار است. در بیانیاز قتادهچنینرسیدهاست:
المهدی خیرالناس… محبوبٌ فی الخلایق…۳۴؛ حضرتمهدی(علیهالسّلام) بهترینمردماست… او، محبوبنزد خلایقاست.
در تعبیر دیگریاز اهلسنّتاینطور آمدهاست:
اِذا نادیمنادٍ منالسماء: <اِن الحقفی آلمحمد>، فعند ذالک یظهرالمهدی علیافواهالناسو یشربونحُبّهفلایکونلهمذکر غیره؛۳۵ هنگامیکهندا دهندهایاز آسمانفریاد زند: <حقدر آلمحمد (صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم) است.>، پسدر آنزمانمهدیظاهر میشود و محبّتاو در دلمردمجایمیگیرد بهطوریکهدر یاد هیچکس، غیر او نخواهد بود.
در نقلدیگری، مقدار اشتیاقمردمبهآنحضرت، با تشبیهبهشدتشوقو دلبستگیشتر مادهایبهفرزندشبیانشده:
… فیبلغالمؤمنینخروجهفیأتونهمِنکلّ ارض، یحنّونالیهکما تحنّ الناقهالیفصیلها…؛۳۶ هنگامیکهخبر خروجحضرتمهدی(علیهالسّلام) بهانسانهایمؤمن میرسد، از هر سرزمینیبهسویاو روانهمیشوند و با اشتیاقبهسویاو میشتابند، همانطور کهشتر مادهبهطرففرزند خود میرود.
۲- عطشو شیفتگی
انسانیکهبرایرسیدنبهسعادتو خوشبختیبههر دریزدهو هر راهیرا پیشِ رو گرفته،ولی هر چهبیشتر تلاشکرده، بستهبودندرها و بنبستبودنراهها برایاشیقینیتر گشتهاست، اشتیاقبهبرپاییحکومتمنجیموعود (علیهالسّلام) در وجودششعلهورتر میشود. تداوماینحالت، روحآدمیرا بهمرحلهایجدید میرساند کهآن، عطشو شیفتگیاست. اگر در جامعهیبشری، اینعطشپدید آید، مرحلهایمهماز زمینههایاجتماعیِ ظهور، فراهمشدهاست.
شاید بتوانسببتکرار جملهی<یملاالارضقسطاً و عدلاً کما مُلِئت جوراً و ظلماً> را در همیننکتهدانست؛ چرا کهبشر، از روزیکهپا بهعرصهیزمینگذاشتهو در پرتو زندگیاجتماعی خود، برایپیشبُرد اهدافانسانیخویش، سر بهفرمانحاکمانو زمامداراننهادهاست، امیدوار بودهکهاینحاکمانِ زورمند جلو تعدّیاترا بگیرند و جامعهایصالحو بهدور از هر گونهظلمو ستمِ پیدا و پنهانبسازند، امّا نهتنها بهاینخواستهیبرخاستهاز عمقِ جانِ خویشنرسیده، بلکهروز بهروز شاهد گسترشظلمو ستمهایگوناگونیبودهاست. از اینرو، هر گاهکهبا پدیدهینارواییروبهرو میشود، از اعماقوجود آرزویدرکروزگاریرا میکند کهبا رویکارآمدنمردیالهی، روحِ عدالتدر کالبد جامعهیبشریدمیدهشود. این، همانزمینهیمساعد و بستر مناسببرایپذیرشحکومتجهانیحضرتمهدیموعود (علیهالسّلام) استکهباید در وجود تمامیجامعهیبشریرسوخکند.
هر چند که روبهرو شدن با پدیدهینابههنجار ظلمو جور، انسانرا از سوییآزردهخاطر و رنجور میکند، امّا از سویدیگر، نور امید و عطشزندگیدر آیندهایحتمیو موعود کهاثریاز ظلمو جور نخواهد داشترا در دلاو فروزانمیکند و همینامر سببمیشود تا لحظهبهلحظه، محبّتو دوستیو اُنسبا حضرتمهدی(علیهالسّلام) و حکومتاو در جانِ آدمیشدّتیابد، و رفتهرفتهاینشدّتبهعطشو شیفتگیمبدّلشود.
در روایتیاز رسولخدا (صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم)، چنینآمده:
<ینزلباُمّتی فی آخِرالزمانِ بَلاءٌ شدیدٌ مِنسُلطانِهِملمیُسمَعببلاءٍ اشد منهحتّیتضیقعلیهمالارضالرحبهحتّیتملاء الارضجوراً و ظلماً، لایجدالمؤمنملجاءً یلتجیء الیهمِنالظلم، فیبعثاللّهُ عزوجلّ رجلاً مِنعترتی فیملاالارضقسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً یرضیعنهساکنالسماء و ساکنالارض۳۷؛ در آخر الزمان، بر امّتمن، بلایشدیدی- کهتا آنزمانبلاییشدیدتر از آنشنیدهنشده- از جانبسلطانو حاکمایشانوارد میشود، بهحدّیکهزمینبا آنهمهگستردگیاشبر آنانتنگمیشود و مالامالاز ستمِ آشکار و پنهانمیگردد. انسانمؤمن، پناهگاهیپیدا نمیکند کهبدانپناهبرد. در اینوقتاستکهخداوند عزّوجلّ، مردیاز خاندانمرا بر میانگیزد تا زمینرا پُر از قسطو عدلسازد، همانگونه کهلبریز از ظلمو جور گشتهبود، بهطوریکهساکنینآسمانو زمین، از ویراضیمیشوند.
اینروایت، بهروشنی، نشانمیدهد کهدوریجامعهاز رهبر الهیِ عادل، و گرفتار آمدنآندر چنگالسردمدارانبیدادگر، موجببروز ظلمو فساد در همهیزمینهها میشود و همینفساد، باعثسختیو مشکلیو پدید آمدنتنگناهایغیر قابل رفعدر زندگیبشر میگردد. در نتیجه، سببتشنگیانسانهایمؤمنبهظهور مصلحواقعیمیگردد.
از حدیفه، دربارهیوضعیّتجامعهیبشریدر هنگامقیامحضرتمهدی(علیهالسّلام) چنینرسیده:
… انّه لایخرجحتّیلایکونغایباحب اِلیالناسمِنهمِمّا یلقونمِنالشّر؛۳۸ بهدرستیکه[مهدیموعود (علیهالسّلام)] قیامنمیکند تا زمانیکههیچغایبینزد مردممحبوبتر از وینباشد، و اینبهخاطر شرارتها و نارواییهاییاستکهبهمردمرسیدهاست.
۳- اضطرار
از بررسیروایاتمیتوانچنینبهدستآورد که<اضطرار>، تبلور فراهمآمدنِ همهیآمادگیها و زمینهها است. انسانِ مضطر، دنیا را باتماموسعتاش، تنگاحساسمیکند و زرقو برقِ فریبندهیظاهرِ قدرتهایشیطانی، او را غافلنمیکند. بر عکس، انسانهاییکهزندگیدر کاخهایسر بهفلککشیدهو بهرهمندیاز مالو منالفانیو عیشو نوشزودگذر دنیا، خطپایانآرزوهایشانرا ترسیمکردهاست، کجا بهدنبالجایگاهیدر کنار مهدیموعود (علیهالسّلام) خواهند بود؟
انسانیکهخود را یافتو ارزشجانخویشرا بیشتر از آندید کهدر چند روزهیدنیا تباهاشسازد، قدمنهادندر خیمهیمحبوبدلها و زندگیدر روزگار شیرینظهور را پایانآرزوهایشقرار میدهد و اینحالت، نهفقطیکآرزویبیریشه، بلکهفراتر از عطشیاستکهجانآدمیرا بهلرزهدر میآورد و لحظهبهلحظهاو را در پیرها شدناز وضعیّتکنونیمیدارد.
در کلامیکهاز رسولخدا (صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم) پیشاز ایننقلشد ایننکته، نمایاناست. آنحضرتفرمود:
ینزلبأُمتی فی آخر الزمانبلاءٌ شدیدٌ مِنسلطانِهِملمیُسمَعبِبَلاءٍ اشدّ مِنهحتّیتضیقعلیهمالارضالرحبَهحتّیتملاالارضجوراً و ظلماً لایجد المؤمنمَلجاءً یلتجیءُ اِلیهمِنالظلم، فیبعثاللّهعزوجلرجلاً مِنعترتی…۳۹؛ در آخر الزمان، بر امّت، منبلایشدیدی- کهتا آنزمانبلاییشدیدتر از آنشنیدهنشده- از جانبسلطانو حاکمِ ایشانوارد میشود، بهحدّیکهزمینبا آنهمهگستردگیاشبر آنانتنگمیشود و مالامالاز ستمِ آشکار و پنهانمیگردد. انسانمؤمن، پناهگاهیپیدا نمیکند کهبدانپناهبرد. در اینوقتاستکهخداوند عزّوجلّ، مردیاز خاندانمرا بر میانگیزد… .
در اینبخشاز حدیثشریف، ظهور حضرتمهدی(علیهالسّلام) بر اینمترتبشدهکهانسانمؤمنبیابد کههیچپناهیبرایاو وجود ندارد!
از اینسخن، چنیناستفادهمیشود کهزمینهیاجتماعیکهعاملِ فرا رسیدنزمانظهور است، وقتیکار ساز استکههمراهخواستقلبیانسانهایمؤمن، باشد. بهعبارتدیگر، انسانهایمنتظر، باید بهمرحلهایبرسند کهبهتحقیقیقینکنند براینجاتاز گردابمهالک، هیچپناهیجز حکومتمهدیِ آلمحمد، (علیهمالسّلام) نیست.
این، مطلبیاستکهبا تعبیرهایگوناگونیدر روایاتمورد تأیید قرار گرفتهدر روایتیابوسعید خدریاز وجود مقدّسپیامبر گرامیاسلام(صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم) چنیننقلمیکند:
تأوی الیهاُمّتُهکما تأوی النحلاِلی یعسوبها۴۰؛ امّتحضرتمهدی(علیهالسّلام) بهسویاو پناهمیبرند، همانطور کهزنبور [از ترسدیگران] بهملکهیخویشپناهمیبرد.
بنابراین، رسیدنِ جامعهبهمرحلهایکهدر آن، همهیمردمیکدلو یک صدا، خواهانِ حکومتحضرتمهدی(علیهالسّلام) باشند و با تماموجود، اضطرار خویشرا بهحضرتاش فریاد زنند و آمادهییاریو جانبازیدر رکاباو برایرسیدنبهاهدافوالایویباشند، از جملهعواملیاستکهتوقّعظهور، بدونِ آن، امریاستنهچنداننزدیکبهواقع.
بر همیناساساستکهوجود مبارکاشدر توقیعشریفچنینمیفرماید:
ولو ان اشیاعَنا – وَفّقَهُماللّهلِطاعتِهِ – علیاجتِماعِ القلوبفی الوفاءِ بالعهد علیهملَما تأخر عَنهمالیُمنُ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجلَت لهمالسعاده بمشاهدتنا علی حقالمعرفهوصِدقِها مِنهمبِنا۴۱؛ اگر دلهایشیعیان- کهخدا بر طاعتخویشموفقشاندارد – بر وفایبهعهدیکهبر آنانبود، متّحد و استوار میبود، هرگز یُمندیدار [و همنشینی] ما از ایشانبهتأخیر نمیافتاد و بهتحقیقکهخوشبختیدیدار ما با معرفتیثابتو پا برجا بهسویآنانرویمیآورد.
این، در حالیاستکهاگر زمینهمردمیمناسب، بهوجود نیاید، بهطور کلّی، جامعه، لیاقتو قابلیّتبهرهمندیاز ایننعمتبسبزرگالهیرا بهدستنمیآورد؛ چرا کهقانونحتمیالهیاینگونهاستقرار یافتهکهنعمتو رحمتخداوند بر حسباقتضایمحلّ و بر وفقاستعداد و متناسببا قابلیّتِ دریافتکننده، فرود آید.۴۲ ظهور زمامدار عادلیمانند امامزمان(علیهالسّلام)، بزرگتریننعمتیاستکهتا کنونهیچامّتیلیاقتدریافتآن را نداشتهو اگر قرار باشد کهآنحضرتبدونوجود زمینهیلازمِ اجتماعیظهور کند، بهتحقیقکهاز مردمهمانچیزیرا خواهد دید کهدیگر پیشوایانالهیدیدند و همینمردمیکهدر صورتایجاد زمینهیپذیرشِ حکومتامامزمان(علیهالسّلام) از یارانو هوادارانآنحضرتمیشوند، در صورتعدموجود زمینهیلازمدر میانشان، آلتدستِ حاکمانِ جایر و ستمپیشهگشتهو علیهآنامامهمامبهمقاومتبر خواهند خواست!
بنابراین، یکیاز مهمترینزمینههایظهور امامزمان(علیهالسّلام)، و بر پاییحکومتعدلجهانی، فراهمآمدنبستر اجتماعیلازماست. و در همینراستا، یکیاز با اهمیّتترینوظایفانسانهایصالحیکهدر انتظار برپاییدولتکریمهیامامعصر(ارواحنالترابمقدمهالفداء) هستند، ایناستکهزمینههایاجتماعیلازمبرایپذیرشو درخواستحکومتحضرتمهدی(علیهالسّلام) را در میانتودههایمردمپدید آورند.
فصلسوم- وجود یارانکارآمد
الف) ضرورتوجود یاران
روشناستکهمهمترینوظیفهیدولتاماممهدی(علیهالسّلام) ریشهکنکردنستمو ستمگراناز سطحجامعهو ساختنجامعهایپاکو با طراوتدر سراسر کرهیزمیناست. و نیز روشناستکهپاکسازیچنینجامعهایاز لوثوجود پلیدیهایناشیاز دوریانسانها از کرامتانسانیخویش، آنهمبدونهیچگونهسُستیو کوتاهآمدندر اجرایدستورهایحیاتبخشخدایی، مستلزمِ درگیریبا پایگاههایسلطهیاهریمنانیاستکهمنافعخویشرا فقطدر دلِ سیاهجامعهیدور از اولیایخدا یافتهاند.
اصلاحِ چنینجامعهایکهلبریز از بیدادگریو فساد است، کاریبسدشوار خواهد بود؛ زیرا، همانطور کهدر گذشتهبداناشارهشد،امام(علیهالسّلام) برنامههایخود را از راههایعادیو در چهارچوبملاکها و قانونهایطبیعیبهاجرا درمیآورد کهیکیاز آنها پیشرفتدینو آیینخدا از طریقیاریبندگانصالحاست.
از سویی، ادارهیجامعهایرهیدهاز بندهایبردگیشیطانپرستان، آنهمبهگستردگیتمامزمین، دولتیقویو کارآمد میطلبد، دولتیکهاز یارانو دستیارانیویژهتشکیل شده باشد، یاورانیکهاز هر جهتشایستگیهایلازمبرایتحمّلمبارزاتطاقتفرسایاوّلیهو سختیهایادارهیجامعهیپساز ظهور را داشتهباشند تا در کنار ایشان، ناهمواریها، هموار گردد و آنرهبر یگانهاز بیابانغربتو تنهاییرها شود و زمینرا لبریز از عدلو داد کند.
این، مطلبیاستکهعلاوهبر، برخورداریاز پشتوانهیعقلی، در برخیاز روایاتهممورد اشارهقرار گرفتهاست. فضیلبنیساراز امامصادق(علیهالسّلام) نقلمیکند کهدربارهِحضرتمهدی(علیهالسّلام) فرمود:
لهکنز بالطالقانما هو بذهبولافضّه…، و رجالٌ کأنّ قلوبهمزبرالحدید… بهمیَنصُرُاللّهُ اِمامَ الحق؛ ۴۳ برایحضرتمهدی(علیهالسّلام) گنجیاستدر طالقانکهاز جنسطلا و نقرهنیست… مردانیهستند کهاستواریدلهایشانبرایدین خدا، همانند آهناست… خداوند متعال، بهدستایشان، امامو پیشوایحقرا یاریمیکند.
در حدیثدیگریمفضّلبنعمر از امامششم، حضرتجعفر بنمحمدصادق(علیهماالسّلام)، روایتمیکند کهآنحضرتفرمود: وقتیاماممهدی(علیهالسّلام) ظهور میکند، از جملهاوصافیکهبراییارانخویش، هنگامِ فراخواندنایشان، بیانمیکند، اینصفتاست: <ومَنذخرهملِنُصرتی… ایکسانیکهخداوند شما را براییاریو نصرتمنذخیرهکردهاست>.۴۴
در روایتیاز اهلسنّتآمدهاست:
عنابیجعفر قال: یظهر المهدی فی یومعاشوراء…، قائمٌ بینالرُّکنوالمقام، و جبریلُ عنیمَینِهِ ومیکائیلعنیساره، و تصیر اِلیهِ شیعتُهمِناطرافِ الارضتطوی لهمطیّاً حتّی یبایعوه، فیَملاءُ بِهمُ الارضَ عدلاً، کما مُلِئَت جوراً و ظُلما۴۵؛ مهدی(علیهالسّلام) در روز عاشورا ظهور میکند… او، کنار خانهیخدا بینرکنو مقاممیایستد. جبرییل، در سمتراستاو، و میکاییل، در سمتچپ او قرار میگیرد. شیعیاناو، از مناطقمختلف(گوشهو کنار) زمینبهسویاو روانهمیشوند، بهگونهایکهگویا زمینزیر گامهایشانحرکتمیکند، تا اینکهبا او بیعتمیکنند. او، با کمکایشان، زمینرا پر از عدلو داد میکند همانطور کهمالامالاز ستمآشکار و نهانگشتهبود.
همانگونهکهمشاهدهمیشود، در اینچند روایتشریف بعد از، تصریحبه جایگاه نصرت رسانی اطرافیان امامزمان(علیهالسّلام) با عبارت <یملاء بهم الارض عدلاً> این مطلب خاطر نشان گشته که آن حضرت با کمکیارانِ با وفایش، زمینرا پُر از عدلو داد میکند. و باید دانستکهاین، مسیریاستکهبا مرور تاریخو بررسیسرگذشتاولیایخدا در امّتهایپیشین، بهروشنی، بهما رُخمینمایاند. آری! سنّتالهیبرایپیشبرد اهدافدینو آیینحق، بر پایهییاریو مدد رسانیانسانهایصالحبهاولیایاللّهاستوار شدهاست.
اکنون، با مروریکوتاهبر تاریخ، موضِعِ مرکزی مسئلهی<استنصار> را در دعوتبرخیاز انبیا و اولیا مورد توجهقرار میدهیم:
ب) نیاز پیامبرانبهیاران
۱- حضرتلوط(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)
لوط، آنپیامبر عظیمالشاءنخداوند، با آنکهفرستادهیخدا بود و حقّانیّتخویشرا بر مردماز طریقمعجزهثابتکردهبود، ولیبرایمبارزهبا فرومایگانقومخویش، آرزویداشتنهمپیمانانیرا کرد تا با تکیهبر ایشانبر منحرفانلجوجچیرهگردد. آیهیهشتاد سورهیمبارکهود، حاکیاز آرزویاو استکهمیفرماید:
(قاللو انّ لیبکمقوّهاو آوی اِلی رکنشدید)؛ ایکاشمرا بهشما اقتداریبود یا آنکهاز شرّ شما بهرکنمحکمیپناهمیبردم.
بیگمانسخناز یاورانگفتنبا تعبیر <قوّتو قدرت، و رکنمحکمیکهتکیهگاهپیامبر خدا> باشد، نشانهیاهمّیّتو جایگاهرفیعنیروهایمدد رساندر مقامرویاروییبا دشمناناست.۴۶ علاوهبر آنکهباید توجهداشتکهاینسخنحضرتلوط(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) نهفقطآرزویاو در بُرههایاز زمانکهفریاد استنصار و یاریطلبیتمامانسانهاییاستکهدر جهتپیشبرد جامعهیبشریبهسویاهدافوالایالهی، روزها و شبهایعمر خویشرا سپریکردهاند.
سرگذشتلوط، نهیکداستانکهسنّتجاریخداوند در حقِ تمامیپیشوایانهدایتدر میانامّتهایخویشاست.
۲- حضرتموسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)
در سرگذشتحضرتموسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) میبینیمکهبلافاصله، بعد از مبعوثشدنبهرسالت، دستبهدرگاهپروردگار متعالبلند کردهو از او یاریکنندهایرا طلبمیکند کهدر بهانجامرساندنآنمسئولیّتِ عظیمیاریاشکند:
(قالربِّ… واجعَل لی وزیراً مِناهلی هاروناخیاُشدُد بهِ اَزری واشرک هُ فی امری)۴۷ موسیعرضکرد: <پروردگارا!… و از اهل بیتمن، یکیرا وزیر و معاونمن قرار بده، کهاو برادرمهاروناست، و بهوسیلهیاو پشتمرا محکمکن، و او را در انجام دادنکارهایمبا منشریککن.>.
علامهیطباطبایی، رحمهاللّه، ذیلاینآیاتشریفچنینمیفرماید:
<وزیر> از مادّهی<وِز ر> بهمعنای<بار سنگین> است. وزیر را از آنجهتوزیر نامنهادند کهاو سنگینیمسئولیّتملکرا تحمّلکردهو بهدوشمیکشد… و موسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) بدانجهتاز خداوند متعالدرخواستوزیر کرد کهمسئولیّتاو دارایجوانبگستردهو پراکندهایبود و او بهتنهاییتواناییبر آمدناز عهدهیآنرا نداشت، لذا نیازمند وزیریبود کهاو را یاریکردهو مقداریاز مسئولیّترا بر عهدهبگیرد و موسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) را پشتیبانیکند تا اندکیاز سنگینیکار موسی (علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) کاستهشود.
در تأیید همینمطلب، جملهی<اُشدُد بهِ ازری واشرک هُ فی امری> در ادامهیآیات، بهمنزلهیتفسیر و بیانیاستبرایدرخواستوزیر. اینآیه، مسئولیّتوزیر را بیانکردهاست.۴۸
اینآیات، بهصراحت، اهمّیّتجایگاهیاورانکارامد در مسیر پیریزییکحرکتو نهضتِ ضدّ شیطانیدر برابر سردمدارانستمرا بیانمیکند و رهپویانطریقهدایتبشریرا بهلزومبرخورداریاز تشکیلاتیکهتواناییبدوشکشیدنبخشیاز مسئولیّتسنگینرهبرییکنهضتانقلابیرا داشتهباشد، متذکّر میشود.
۳- حضرتعیسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)
حضرتعیسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) نیز در گردشهمینقانونحتمیپروردگار، رویارویقومحقناشناسِ یهود قرار گرفتو برایپشتسرگذاشتندشمنیهایایشان، نداییارخواهیسرداد.
جمعیّتیهود کهقبلاز آمدنعیسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) طبقبشارتهایپیامبر خویشحضرتموسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)، در انتظار ظهور مسیحبودند، هنگامیکهظهور ویرا در تضاد با منافعِ جمعیاز ستمگرانبنیاسراییلدیدند، از او رویبرگرداندند و تنها عدّهایمحدود، گرد او حلقهزدند.
عیسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) پساز دعوتمستدلّ و متقَن، دریافتکهگروهیهود اِصرار در مخالفتو انکار و کجرویدارند، لذا در صدد جمعآورییاورانیبر آمد کهپشتوانهیحرکتانقلابیویرا تأمینکنند، یاورانیکههمخود پاکباشند و نورانیو همبرایبیرونکشیدندیگراناز مُردابمهالکدنیویکوششکنند، لذا صدا زد:<(مَنانصاری اِلیاللّه)۴۹ کیستکهاز آیینخدا حمایتکردهو از مندفاعکند.>. حواریوندر پاسخعرضکردند: <(نحنانصاراللّه)۵۰؛ ما یاورانخدا هستیم.>، و در مسیر یاریمسیح(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام) با دشمنانبهمبارزهبرخاستند، تا اینکهگروهیاز بنیاسراییلبهایشانپیوستهو عدّهایدیگر بر کفر خویشباقیماندند. (فامنَت طائِفَه مِنبنیاِسرائیلو کفرَت طائفه)۵۱٫
افزونبر این، خداوند تبارکو تعالیدر ابتدایآیهیچهاردهمسورهیمبارکصف، تماماهلایمانرا بهیاریخویشفرا میخواند: (یا ا یُها الذینءامَنُوا کُونُوا انصاراللّه)؛ ایاهلایمان! یارانخدا باشید.
بهراستیخداوندیکهقِوامهر قدرتیبهقدرتاو بستهاست، چرا ندایاستنصار و یاریطلبیسر میدهد؟ آیا غیر از ایناستکهاولیایبرگزیدهیخدا کههدایتجامعهبهدستایشاناست، با تکیهبر نیرویچنینیاورانیبار هدایتو سعادتانسانها را بهسر منزلمقصود میرسانند؟
بیتردید، قرآنمجید، با بیاناینمطالب، در صدد پیوند دورانهایگذشتهبا زمانحاضر است، و در حقیقت، پیوند فکریو فرهنگینسلحاضر را با گذشتگان، برایدرکحقایق، لازمو ضروریمیداند؛ زیرا از ارتباطو گرهخوردنایندو زمان(گذشتهو حال) وظیفهو مسئولیّتآیندگانروشنمیشود. در اینآیاتو نظایر آنها، سنّتهایخداوند در اقوامگذشته، خود نماییمیکند کههرگز جنبهیاختصاصینداشتهو بهصورتیکسلسلهقوانینحیاتیدربارهی همگان، گذشتگانو آیندگان، اجرا میشود.
۴- پیامبر اسلام(صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم)
با توجهبهآنچهگذشت در مییابیمیکیاز ویژگیهایانقلابهایتوحیدی، ایناستکهدر کنار موسی (علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)، هارونرا داریم، در پیرامونعیسی(علینبیّناوآلهوعلیهالسّلام)، حواریونرا، و در نهضترسولالله(صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم) افراد ساختهشدهدر دورانپنهانیو تنهاییرا مانند علیمرتضی(علیهالسّلام) کهخداوند متعالدر آیهیچهارمسورهیمبارکتحریمنقشویدر یاریکردنفرستادهیخویشرا متذکّر شدهو فرموده:
(فاِنتَظاهَرا علیهفاِنّ اللّههو مَولیهو جبریلُ و صالحُ المؤمنینوالملائکه بعد ذالک ظهیر)؛ اگر شما دو زنبر آزار پیامبر اتّفاقکنید [هرگز بر او غلبهپیدا نخواهید کرد]؛ زیرا خدا، یار و نگهبان او استو جبریلامینو مردانصالحو با ایمانو فرشتگانحق، یار و مددکار اویند.
بهاتّفاقمفسرانشیعهو سنّی، مصداقبارز و مستقیم<صالحُ المؤمنین> امیرالمؤمنینعلی(علیهالسّلام) است. گذشتهاز آنکهنقشحیاتیآنحضرتدر پشتیبانیرسولمکرماسلام(صلّیاللّهُ علیهوآلهوسلّم) در جنگها، درگیریها، نشیبو فرازهایسختو طاقتفرسایدورانخفقانمکهو روزهایپرالتهابمدینه، بر کسیپوشیدهنیست.
دیدگاهتان را بنویسید