حدیث روز

تفسیر واقعی صراط مستقیم

تفسیر واقعی صراط مستقیم   شیعیان و منتظران حضرت مهدی(عج) همیشه از خود سوال می کنند؛ چه کنیم امام عصرمان از ما راضی باشد؟ چگونه خود را به او نزدیک کنیم؟ چه راهی را برویم که جزء منتظران روسفید حضرت باشیم و به او عرض کنیم ما که در عالم افتخارمان به پیروی از شماست […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
19 بازدید
کد مطلب : 5620

/images/7399060252_9599136054.png

تفسیر واقعی صراط مستقیم

 

شیعیان و منتظران حضرت مهدی(عج) همیشه از خود سوال می کنند؛ چه کنیم امام عصرمان از ما راضی باشد؟ چگونه خود را به او نزدیک کنیم؟ چه راهی را برویم که جزء منتظران روسفید حضرت باشیم و به او عرض کنیم ما که در عالم افتخارمان به پیروی از شماست همان “راهی” را رفته ایم که خود به کمال و تمام آن را طی کرده ای؟
ما هر روزدر نماز خود نه یک بار بلکه ده مرتبه از خداوند می خواهیم که ما را به “راه راست” هدایت کند (اهدنا صراط المستقیم) اما شاید کمتر توجه کرده ایم که “صراط مستقیم” چیست؟ و یا کیست؟ و چگونه می توان آن را طی کرد؟
معرفی “صراط” در قرآن
سوره مبارکه انعام آیه ۱۶۱ می‌فرماید: قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۚ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
خداوند در این آیه به حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) امر می‌کند که به مردم بگو: پروردگارم مرا به سوی “راه مستقیم” که همان “دین” است هدایت فرموده و این دین بر مصالح دنیا و آخرت بندگان قیام دارد و تخلف در آن راه ندارد.
بنابر این در این آیه خداوند متعال به ما آموخت که اگر می‌خواهید در “صراط مستقیم” باشید “دین” همان “صراط مستقیم” است. میدانیم که دین شامل: اعتقاد، اخلاق و عمل است و به صورت قوانین و دستوراتی از جانب خداوند سبحان درکلام الهی و سنت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اوصیایش (علیهم‌السلام) به ما رسیده‌است.
تفسیر واقعی صراط مستقیم
بعد از اینکه دانستیم خدای سبحان مرادش از “صراط مستقیم” همان “دین” است برای فهمیدن تفسیر واقعی دین سراغ روایات می رویم با یک سوال. چگونه “صراط” که به معنای “راه” است بر “دین” که یک سلسله دستورات الهی است منطبق شده است؟ این “راه” کجاست تا در آن گام برداریم؟ آیا “دین” یک جاده از پیش تعیین شده خارجی است؟ آیا سیر در “دین” یک راه زمینی یا آسمانی است؟
امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: امیر مومنان(علیه السلام) فرمود: خداوند اگر می خواست بی شک خود را (بدون واسطه) به بندگان می شناساند ولی ما را ابواب و “صراط” و وجه خود که از آنجا به او رو کنند قرار داده است. پس هر که از ولایت ما روی گرداند یا دیگران را بر ما برتری دهد چنین کسانی از “صراط” برکنارند.
در روایتی دیگر امام ششم(علیه السلام) فرمودند: “والله نحن الصراط المستقیم” به خدا قسم ما صراط مستقیم هستیم.
حضرت علی(علیه‌السلام) فرموده است: “انا صراط الله المستقیم …” من صراط مستقیم هستم. (ابن بابویه قمی، معانی الاخبار) و از امام صادق(علیه السلام) روایت است که فرمود: “الصراط المستقیم امیرالمومنین علی(علیه السلام)” (نورالثقلین، ج۱، ص۳۲) پس صحیح است که گفته شود دین (صراط) کیست؟ و در جواب پاسخ داده‌ شود: علی و اولاد علی(علیهم‌السلام) بنابر این بین دین (صراط مستقیم) با معصومین(علیهم السلام) یک رابطه عمیق وجودی است.
بنابر این ما اگر بخواهیم به امام زمان خویش که حقیقت دین است نزدیک شویم باید پیوند عمیق وجودی با دین برقرار کنیم.
پیوند وجودی “رونده” با “راه”
تا اینجا دریافتیم که هر روز از خداوند مسئلت می کنیم ما را به “صراط مستقیم” که همان “دین” است هدایت کند. روایات پرده از “حقیقت دین” برداشته و نمونه های عینی دین و ممثل و مجسم شده دین را معرفی کردند فرمودند: “نحن الصراط المستقیم” یعنی “ما معصومین (علیهم السلام) خود صراط مستقیم هستیم.
“صراط الذین انعمت علیهم” یعنی “صراط کسانی” که به آنها نعمت داده ای را طلب می کنیم. در این آیه خداوند بین “راه” و “رونده آن” ارتباط داده است. سّر این ارتباط چیست؟ آیا “دین” جز یک سلسله دستورات نوشتاری در قالب قرآن و سنت چیز دیگری است؟ نوشته ها که “راه” نیستند!! پس چطور معصوم “عین دین” شده ‌است؟
رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) در جنگ احزاب که رویاروئی امیرالمومنین(علیه السلام) با عمروبن‌ عبدود بود از علی(علیه السلام) تعبیر به “کل ایمان” و از عمروبن‌ عبدود تعبیر به “کل شرک” کرد و فرمود: “برزالایمان کله الی الشرک کله” یعنی “کل ایمان” به مصاف “کل شرک” رفته‌است. زیرا “دین” که مجموعه عقیده و خلق و عمل است با همه “هستی” علی(علیه السلام) متحد شده و کفر و شرک نیز که عقیده و خلق و عمل است با همه “هستی” عمروبن‌ عبدود متحد شده‌است.
بنابر این فردی که رونده یک راه می شود با آن راه اتحاد برقرار می کند و هر چقدر این اتحاد عمیق تر در جان فرد شکل گیرد به خود راه تبدیل می شود. این بیان نیاز به توضیح بیشتر دارد که در ذیل می‌آید.
چگونگی حرکت در دین (صراط مستقیم)
انسان یک موجود ایستا و غیرمتحرک مانند حجر نیست هر موجود متحرکی به “طریق” و “راه” نیاز دارد. قرآن مجید صراطی که انسان باید آن را طی کند “دین” معرفی کرد. سوال اینجاست که انسان به عنوان یک موجود رونده و متحرک که به دنبال یک راه راست و درست و ابدی است چگونه در دین حرکت کند؟ دو مثال ارائه می‌شود:
یک بذر گیاهی چگونه یک درخت می شود؟ بذر برای درخت شدن نیاز به طی کردن یک راه دارد راه درخت طی کردن مسافت کمیّ اوست. لذا به تدریج با حرکت خود در حال تولید (کمیّت) و رشد و نمو است بعد از مدتی بذر دیگر آن بذر کوچک نیست بلکه با حرکت کمیّ خود متحد شده، متحد شدن همان و درختی دو متری شدن همان.
میوه‌ای مانند سیب برای خوش رنگ و طعم شدن باید حرکت کیفی انجام دهد. با حرکت در کیفیّت به تدریج رنگ و طعم را تولید کرده با آن متحد می‌شود و سپس به سیبی خوش رنگ و طعم متصف می‌شود.
انسان نیز باید در “صراط” خود حرکت کند. وقتی نفس به عنوان مدبر انسان در “عقاید” حرکت کند؛ یعنی: معارف عقیدتی را بفهمد و به جان خویش گره زند و بعد از چندی با آن متحد شود. مثلا فردی که معارف مربوط به “توحید” را با جان فهمید، بعد از مدتی نگاه او به هستی، توحیدی و عاری از هرگونه شرک می‌شود؛ در واقع او با عقیده توحیدی خویش “یکی” شده لذا دوستان و آشنایان او را فردی “معتقد به توحید” وصف می‌کنند.
همچنین نفس باید در “اخلاق” حرکت کند یعنی: نفس، معارف اخلاقی را بفهمد و با آن متحد شود یکی از معارف اخلاقی، سخاوت است وقتی شخصی بارها عمل سخاوتمندانه ای انجام دهد در واقع این خُلق سخاوت با جان او متحد می شود و سپس مردم او را به عنوان یک فرد “سخاوتمند” وصف می کنند. در کنار حرکت در عقاید و اخلاق باید در “اعمال” نیز حرکت کرد با آنها متحد شد مثلا کسی که همیشه نماز می خواند و اعمال دیگر عبادی را انجام می دهد دیگران او را “عامل به احکام” می‌شناسند.
در مجموع شخصی که از وجود نوشتاری و گفتاری دین عبور می کند و با حرکت نفس در عقاید و اخلاق و اعمال، جان خود را به موجودی معتقد و متخلق و عامل تبدیل می کند یک مومن و متدین حقیقی است. یعنی دین را در جان نشانده و با دین متحد شده ‌است. نمونه تمام نمای دین وجود نازنین امام عصر است و ما هر چه بیشتر “دین” را در جان بنشانیم سنخیت بیشتری با امام خود خواهیم داشت.
پس سفر در صراط مستقیم (دین) سفری است که در جان انسان رخ می‌دهد. اگر موفق به طی مقداری از این راه شویم، جان ما تبدیل به “سبیل الله” می‌شود که جاده های فرعی هستند و قابلیت دارند در نهایت به بزرگراه “صراط مستقیم” متصل شوند؛ و اهل بیت(علیهم السلام) توانسته اند تمام دین را در جان خود مستقر کنند و به “صراط مستقیم عینی” تبدیل شوند.
خلاصه سخن:
ما روزانه ده مرتبه در نماز از خداوند می خواهیم که ما را به صراط مستقیم هدایت کند صراط مستقیم همان دین است و در این زمان نمونه عینی دین حضرت مهدی(عج) است؛ ما با ذکر “اهدنا صراط المستقیم” در نماز، بارها از خداوند طلب می کنیم ما را به راهی هدایت کند که مهدی فاطمه می رود. همچنین از ایشان نیز مسئلت می کنیم که در این راه طولانی و پرخطر ما را یاری داده و توفیقی دهد تا اسبابی که ما را به دینداری حقیقی نزدیک کند فراهم شود و نیز شوق انجام اعمال خوب و مورد رضایت الهی در وجود ما ایجاد نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *