حدیث روز

چه کنیم حالمان در محرم عوض شود؟

چه کنیم حالمان در محرم عوض شود؟   اگر می‌خواهید محرمتان، محرم خوبی باشد، هر روز به وجود مقدّس آقاجان تسلیت بگویید. آن آقایی که در زیارت ناحیه مقدسه فرمود: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً» صبح و شام ندبه می‌کنم. می‌دانید ندبه با گریه معمولی فرق می‌کند. ندبه، فغان و فریاد است. ریشه ندب، در لغت […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
21 بازدید
کد مطلب : 5653

/images/6655672254_3817575244.jpg

چه کنیم حالمان در محرم عوض شود؟

 

اگر می‌خواهید محرمتان، محرم خوبی باشد، هر روز به وجود مقدّس آقاجان تسلیت بگویید. آن آقایی که در زیارت ناحیه مقدسه فرمود: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً» صبح و شام ندبه می‌کنم. می‌دانید ندبه با گریه معمولی فرق می‌کند. ندبه، فغان و فریاد است. ریشه ندب، در لغت به معنای کسی است که ضجه می‌زند. می‌فرمایند: ضجه می‌زنم، «وَ لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً» و به تعبیری خون گریه می‌کنم.

به آن حضرت هر روز تسلیت بگو. آجرک الله یابن رسول الله. باور کنیم هیچ احدی در عالم درک محرم و عاشورا و مصائب ابی عبدالله را مثل خود آقاجانمان، حضرت حجّت ندارد. لذا به آقا تسلیت بگوییم و با دعای سلامتی بگوییم: آقا سرت سلامت. آن آقایی که می‌آید انتقام بگیرد، کجاست؟ «این الطالب بدم المقتول بکربلا؟».

از حضرت بخواهیم محرّم ما را، محرّم درست قرار بدهد.

یک مطلب هم عرض کنم، خوب است همیشه این طور باشد، امّا محرم که می‌شد، اولیاء خدا خیلی تأکید می‌کردند، شما هم نیّت کنید، از همین امروز بگویید: غذایی که در خانه درست می‌کنم، تمامش برای امام حسین است. البته همیشه برای امام حسین و حضرات است، اصلاً مال آقاجان، امام زمان است «بیمنه رزق الوری»، امّا بگو که این محرم من می‌خواهم برای عزای امام حسین، غذا درست کنم. بین همسایه‌هایت هم تا می‌توانی، به قدر وسعت، غذا پخش کن. به خانواده‌ات هم بگو: بچّه‌ها سر سفره ابی عبدالله نشستید. مرحوم ابوی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: در محرّم آب می‌خوری، بگو: ‌ای آب! اشک شو برای حسین فاطمه.

محرم یک طور دیگری شویم، حالمان عوض شود. تغییر کنیم. از آقاجان امام زمان بخواهیم. آقاجان! کاری کن یک ماه محرم، من آن‌طور که شما هستی، هر چند مثل شما که نمی‌شود، امّا رنگ و بوی شما را در عزاداری پیدا کنم. حالی که آیت‌الله العظمی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) وقتی روضه قاسم بن الحسن را خواندند، پیدا کرد و به حقیقت مدهوش شد. یا بعضی از بزرگان دیگر، اصلاً محرم که می‌شد، حال دیگری داشتند، اصلاً کسی خنده بر لب این‌ها نمی‌دید و روز به روز بر حزن و اندوه و اشک و ناله و ندبه و فغانشان افزوده می‌شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *