حدیث روز

ولادت امام علی النقی علیه السلام

ولادت امام علی النقی علیه السلام پیشوای دهم «بیشتر مورخان عقیده دارند که امام هادی(ع) در سال ۲۱۲ هـ .ق به دنیا آمد و برخی دیگر سال تولد او را ۲۱۴ می دانند. درباره جزئیات ماه و روز میلاد نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ به گونه ای که ما را با ۴ تاریخ مختلف روبه […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
311 بازدید
کد مطلب : 6065

/images/9290423645_3544338877.jpg

ولادت امام علی النقی علیه السلام


پیشوای دهم

«بیشتر مورخان عقیده دارند که امام هادی(ع) در سال ۲۱۲ هـ .ق به دنیا آمد و برخی دیگر سال تولد او را ۲۱۴ می دانند. درباره جزئیات ماه و روز میلاد نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ به گونه ای که ما را با ۴ تاریخ مختلف روبه رو کرده است؛ ۲۷ ذیحجه، ۲۳ رجب، ۳ رجب، روز ولادت او را دقیقاً ذکر نکرده اند و فقط به استناد دعای أللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَب، «محمد بن علی الثانی و علی بن محمد المنتجب»، میلاد او را در ماه رجب می دانند».

پدر بزرگوار آن حضرت، امام جواد(ع) و مادرش سمانه، زنی پرهیزکار و فاضل از اهالی مغرب بود که در کسوت کنیز، به مدینه آمد و امام جواد او را خریداری کرد.

دوران امامت پیشوای دهم(ع)، همزمان با حکومت شش نفر از حاکمان عباسی به نام های معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود.

برخی از شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر عصر امامت امام هادی(ع) با دوره های پیشین همگون است و برخی صرفاً از ویژگی های این دوره به شمار می رود.

رو به ضعف نهادن دستگاه خلافت

جدا از فساد و کم رنگ شدن ارزش ها در دستگاه حکومت عباسی، روی آوردن دولت به نیروی نظامی وابسته باعث شد که ارتباط فکری و عقیدتی درباریان، روزبه روز کمتر شود و مسیر نگاه ها به سمت کسانی باشد که معتصم از آنها برای اداره کشور یاری می جست و شمارشان از چهار هزار نفر تجاوز نمی کرد؛ ولی این گروه اندک بعدها به ارتش بزرگ و قدرتمند تبدیل شد؛ تا آنجا که خلیفه بدون حمایت آنها قادر به انجام هیچ کاری نبود. به همین دلیل در دوران ۳۳ سال امامت امام هادی(ع)، شش نفر از خلیفگان بر مسند خلافت نشستند و پس از چند صباحی به دست همین ترکان عزل و یا کشته شدند.

گسترش فساد و عیاشی در دستگاه خلافت

هزینه های هنگفت، اسراف کاری ها و عیاشی های دستگاه خلافت به قدری زیاد بود که غنایم به دست آمده از فتوحات و مالیات ها و غارت ها، جواب گوی آن نبود؛ برای مثال، متوکل، روستایی از طلا و نقره و جواهرات گران بها ساخته بود که روزی بسیاری از وسایل روستا را به اطرافیان خود بخشید.

قهر طبیعت و بروز رخدادهای غیرمنتظره

در سال ۲۳۲ هـ .ق بر اثر بارش باران و جاری شدن سیل در موصل، حدود صدهزار نفر جان خود را از دست دادند.

ـ در شب پنج شنبه اول جمادی الاخر سال ۲۴۱ هـ .ق، سیارات شکسته و شکافته شدند و شهاب های آسمانی فرود آمدند و نیز در همین سال چارپایان بر اثر ابتلای به بیماری از بین رفتند.

ـ در سال ۲۴۲ هـ .ق در دامغان و نیشابور، زمین لرزه هایی پی در پی و شدید روی داد و بیش از چهل وپنج هزار نفر به کام مرگ رفتند.

ـ به فاصله چند روز بعد، زلزله شدید دیگری در همین ناحیه روی داد که حدود دویست هزار نفر را به هلاکت رسانید.

ـ قحطی و خشکسالی و کم آبی همه جا را فرا گرفت؛ برای مثال در مکه قیمت هر مشک آب به هشتاد درهم رسید و در برخی نقاط به جای باران، خون می بارید.

ـ وقوع حوادث هول انگیز از قبیل ساطع شدن نور از طرف قلزم و ادامه آن تا سرزمین فارس که راه نفس کشیدن را بر مردم گرفته بود یا صدای هول انگیزی که در ناحیه تنّیس شنیده می شد و تا مدتی ادامه داشت؛ بی تردید وقوع این حوادث در این دوره نمی توانست بدون ارتباط با اعمال مردم و ستمگری ها و جنایات حکام و زمام داران آنان باشد.

ـ بروز آشوب ها و فتنه ها در قلمرو اسلامی

به عنوان نمونه شورش های بغداد، آندلس، فارس، طبرستان و شهرهای ماوراءالنهر و دمشق نیز گسترش نهضت های علویان مثل نهضت محمد بن قاسم، یحیی بن حسین، حسین بن زید بن محمد، حسین بن محمد بن حمزه و اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم.

تأثیر امام در حیطه فرهنگی

۱. مبارزه با گروه های منحرف عقیدتی مثل غُلات، صوفیه، واقفیه، مجسمیه و باورمندان به رؤیت.

۲. تحریر رساله کلامی: از جمله تلاش های علمی ـ فرهنگی امام در گستره اعتقادات، نوشتن رساله کلامی است که آن را به انگیزه پاسخ گویی به مشکلات اعتقادی اهالی اهواز نوشت.

۳. مناظره های علمی و اعتقادی

۴. رفع شبهه های دینی

۵. مبارزه با خرافه پرستی و خرافه گرایی

۶. پاسخ گویی به مسائل گوناگون

۷. تربیت شاگردان و تقویت نیروهای ارتشی مثل عبدالعظیم حسنی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابن السّکیت و…

۸. تحکیم فرهنگ زیارت

۹. بسترسازی برای درونی کردن فرهنگ انتظار در جامعه از طریق معرفی وکلای خود به مردم تا آنها با واسطه با امام زمان خود ارتباط برقرار کنند.

۱۰. مبارزات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی امام هادی(ع): مانند مبارزه با فقیهان درباری و زیر سؤال بردن مشروعیت حکومت، نفوذ عاطفی بر برخی از درباریان و تقویت پایگاه های مردمی

در کل نقش به سزای امام هادی(ع) در آن جامعه از هم گسیخته و فلاکت بار، مانند پادزهری بود که دردها را التیام می داد و از بار رنج و محنت مردم می کاست و آنها را به جامعه فردا امیدوار می کرد.

۱. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)، ترجمه: محمدرضا عطایی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، چ ۱، ۱۳۷۱، ص ۲۳.

۲. برداشتی آزاد از علی رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی(ع)، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳.

چراغ راه:

ابن شهر آشوب

«امام هادی(ع) خوش خوترین و راست گوترینِ افراد بود. کسی که او را از نزدیک می دید، ملیح ترینِ افراد را دیده بود و اگر از دور می شنید، اوصاف کامل ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه او تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده سخن می کردی عظمتش بر تو مستولی می شد. وی از دودمان رسالت و امامت و حامل وصایت و خلافت بود. شاخساری دلگشا از درخت پرشاخ و برگ نبوت و میوه سر سبد درخت رسالت بود».[۱]

قطب راوندی

«امام علی بن محمد الهادی ویژگی های امامت، کمالِ فضل و دانش و خصلت های نیکو در او جمع بود و تمام خلق وخوی او همچون اخلاق پدرانش خارق العاده بوده است. همه شب بی وقفه رو به قبله می ایستاد، جامه ای پشمینه در بر و سجاده ای در برابر داشت».[۲]

ابن حجر

«علی هادی وارث دانش و سخاوت پدرش بوده است».[۳]

آقابزرگ تهرانی

«امام هادی(ع) از همه برادرانش بالاتر و وارث دانش و بخشش پدرانش بوده است. به خاطر وجود شرایط کامل امامت، یعنی علم، عدالت، کفایت، و سلامت حواس و اعضای بدن، امامت به او انتقال یافت. اوصاف امام تا آنجا بود که در اندیشه عمل کسی به او نمی رسید و نسبش قرشی عربی بود و علاوه بر آن از دودمان بنی هاشم بود».[۴]

 

بخشی از حرز امام هادی(ع)

«به نام خداوند بخشنده مهربان

هیچ نیرو و توانی نیست جز از خداوند والای بزرگ. ای آفریدگار فرشتگان و روح، انبیاء و مرسلین. و غالب بر تمام موجودات آسمان ها و زمین و آفریدگار و مالک همه چیز! ما را از ترس دشمن بازدار. و هر که از جن و انس به ما سوء قصد کند، چشم و دل هاشان را کور کن و میان ما و او مانع و حافظ و مدافعی قرار ده. همانا تو پروردگار مایی و هیچ نیرو و توانی جز نیرو و توان خداوند نیست. بر او توکل و بازگشت داریم. او قادر و تواناست».[۵]

قطب راوندی در کتاب نورالابصار نقل می کند: در وجود مقدس حضرت هادی(ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید؛ امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک، از خصوصیات این امام است. شباهنگام به وقت سحر، رخسار به سمت قبله داشت. او در راز و نیاز خود لحظه ای فرو نمی ماند. تن پوشش لباده ای از پشم و سجاده اش حصیری بیش نبود».[۶]

یکی از مشکلاتی که امام در عصر خود با آن مواجه بود، وجود افرادی بود که در حق ایشان غلو کرده و آن حضرت را تا سر حد خدایی بالا می بردند و خود را باب یا پیامبر ایشان معرفی می نمودند و تبلیغات بسیاری را در بین شیعه به انجام می رساندند. مردم درمانده شده، از امام می پرسیدند: با اینها باید چه کنیم؟ امام آنان را لعنت می کرد و از ایشان بیزاری می جست. آنان کسانی بودند که تمام محرمات الهی را حلال و واجبات را از پیروان خود ساقط می کردند تا بدین وسیله افراد را به خود جلب کنند. امام، شیعیان و دیگر مسلمانان را از این غلات برحذر می داشت و دستور می داد با آنها قطع رابطه کنند.[۷]

نام امام دهم شیعیان علی و کنیه اش ابوالحسن است. مشهورترین القاب وی، هادی و نقی است گاهی او را نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، ناصح، امین، موتمن، طبیب و متوکل می گفتند.

مورخان و راویان اخبار مذهبی نوشته اند که: امام هادی نخست لقب متوکل را داشت. چون این لقب نام جعفر متوکل علی الله، خلیفه عباسی بود، به یارانش سپرد که وی را با آن لقب یاد نکنند تا مبادا این موضوع عباسیان را تحریک کند.

سمانه مغربیه، بانوی ارجمندی بود که شایستگی همسری جوادالائمه و افتخار مادری امام هادی(ع) را یافت. او زنی متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد(ع) و قرار گرفتن در معرض جاذبه های درخشان امامت تا آنجا پیش رفت که امام هادی(ع) درباره اش فرمودند: «مادرم دانای جایگاه من و اهل بهشت است. او چنان است که شیطان از او می گریزد و فریب حیله گران دنیاپرست در او کارگر نیست. خدا پاسدار و نگهبان اوست و او در شمار مادران راست گو و درست کردار است».[۸]

زلال قلم

سال ۲۱۲ هجری است و «صریا»، دهکده ای کوچک در حوالی مدینه، نیمه ذیحجه را نفس می کشد؛ درحالی که کوچه ها، دیوارهای کاهگلی، درها و دریچه ها از صدای سایش بال ملائکه متراکم اند، زمین آبستن معجزه است و سمانه، همسر بخشش و جود، نوزادی عزیز را به انتظار نشسته است.

ناگهان اتاق سمانه نورٌ علی نور می شود و صدای سلام خداوند در کائنات می پیچد، آسمانیان به چشم روشنی می ایند و زمینیان بی آنکه بدانند چرا، میهمان شادی و شعف می شوند. نوزاد سمانه دست به دست می چرخد و علی، هادی، امین، نجیب، موتمن و طیب بر سر زبان ها می افتد.

کودک صریا، همچون پدرانش عشق را در زمین می پراکند تا ایمان به بار بنشیند.

کودک صریا، ادامه عطوفت را به چشم های وحشت آلود خاک تعارف می کند، مهربانی را صله می دهد و دین و دانش را وقف اندیشه های نیازمند می کند.

کودک صریا، از همان ابتدا آفتاب می شود و می تابد.

کودک صریا، نوزاد دامان پاک سمانه، میوه قلب جوادالائمه قد می کشد تا خاک را به افلاک برساند و ستون دهم آسمان به دوش باشد و هرچه ابر و بارانِ برکت را به خشکسالی زمین بیاورد.

پی نوشتها

[۱]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی (ع)، ترجمه: محمدرضا عطائی، ترجمه و نشر: کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ۱۳۷۱، ص ۳۹.

[۲]. همان.

[۳]. همان، ص ۴۰.

[۴]. همان، ص ۴۱.

[۵]. نک: همان، ص ۲۸.

[۶]. محمد رسولی دریانی، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، خرداد ۱۳۶۱، صص۷۷ و ۷۸.

[۷]. جواد قیومی اصفهانی، صحیفه امام هادی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱، چ ۱، ص ۳۲.

[۸]. ابوالفضل هادی منش، مشکلات هدایت پژوهی در زندگانی امام هادی(ع)، مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما، ۱۳۸۳، چ ۱، ص ۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *