حدیث روز

گنهکاران آخر الزمان

با توجه به ایه ۴۳ سوره مبارکه (نجم) مبنی بر (و انه هو اضحک و ابکی) خداوند هم می گریاند و هم می خنداند. از طرفی هم گریه از علایم الهی بودن عبد است؛ خداوند متعال می فرماید: (و چون ایاتی که به رسول فرستاده شد بشنوند، از دیدگان انان اشک جاری می شود؛ زیرا حقانیت […]

اشتراک گذاری
15 آذر 1400
336 بازدید
کد مطلب : 6371

/images/5761258661_294163090.jpg

با توجه به ایه ۴۳ سوره مبارکه (نجم) مبنی بر (و انه هو اضحک و ابکی) خداوند هم می گریاند و هم می خنداند. از طرفی هم گریه از علایم الهی بودن عبد است؛ خداوند متعال می فرماید: (و چون ایاتی که به رسول فرستاده شد بشنوند، از دیدگان انان اشک جاری می شود؛ زیرا حقانیت انچه بر رسول نازل شده شناخته، گویند: بارالها! ما به رسول تو محمد(ص) و کتابت قران ایمان اوردیم، ما را در زمره گواهان صدیق او بنویس.

گریه ارزشی از جمله اسرار الهی است که در این سوی پرده، سوز و اتش است؛ ولی در ان سوی پرده، شادی، ابتهاج، لذت و لقا است.

حجت الاسلام محسن قرایتی استاد قران در کتاب (خنده و گریه) مصادیقی برای گریه کردن اورده است که ما در ادامه به بخش هایی از ان اشاره می کنیم:

گریه بر گنهکاران امت

ابن مسعود می گوید: پیامبر اکرم(ص) گوشه ای از وضع اخرالزمان را برای ما ترسیم کرد، انگاه گریه کرد. ما هم به گریه رسول خدا گریه کردیم و پرسیدیم: یا رسول الله! برای چه گریه می کنید؟ فرمود: (از روی رحمت و طلب بخشش برای گناهکاران اخرالزمان).

گریه نجاشی و علمای مسیحی

عده ای از مسلمانان به فرمان پیامبر(ص) به سوی حبشه هجرت کردند، نجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، هدایای کفار قریش را نپذیرفت و گفت: من از این هدایا ارتزاق نمی کنم. هر چه اطرافیان خواستند قبل از ملاقات مسلمانان با نجاشی، قضاوت غایبانه از وی بگیرند، گفت: تا حرف انها را نشنوم، قضاوت نمی کنم. سپس جعفر با عده ای از مهاجران با نجاشی ملاقات کردند و سخنرانی جذابی در مقایسه اسلام با وضع جاهلیت بیان کرد.

جعفر گفت: عدالت تو ما را به حبشه کشاند. نجاشی گریان شد و تقاضای تلاوت ایاتی از کتاب اسمانی قران کرد. جعفر ایات ابتدایی (از ایه ۱۶ به بعد) سوره مریم را خواند. ایات به اخر نرسیده بود که صدای گریه نجاشی و اسقف ها بلند شد. سپس گفت: (حرف پیامبر اینها و عیسی از یک منبع نور است.)

انگاه به کفار گفت: بروید که من هرگز اینها را تسلیم شما نخواهم کرد.

گریه مسیحیان تازه مسلمان

یک هیات بیست نفره از مسیحیان، برای تحقیق به مکه امدند و با پیامبر(ص) در مسجد ملاقات کردند.

رسول اکرم(ص) با تلاوت ایاتی از قران، چنان انها را تحت تاثیر قرار داد که همه به گریه افتادند و نشانه هایی که در انجیل برای پیامبر(ص) خوانده بودند، در رسول اکرم دیدند.

ابوجهل ناراحت شد و گفت: شما برای تحقیق امده اید نه تسلیم. انها گفتند: ما تابع حق هستیم. (الذین اتیناهم الکتاب من قبله هم به یومنون. واذا یتلی علیهم قالوا امنا به انه الحق من ربنا انا کنا من قبله مسلمین)، کسانی که پیش از این کتابشان دادیم، انها به او ایمان می اوردند و چون (قران) برایشان تلاوت شود، می گویند: بدان ایمان اوردیم که ان درست است و از طرف پروردگار ماست. ما پیش از ان هم تسلیم بوده ایم.

ابن مسعود می‌گوید: روزی پیامبر(ص) گوشه‌ای از وضع اخرالزمان را برای ما ترسیم و سپس گریه کرد. ما هم به گریه رسول خدا گریستیم و پرسیدیم: یا رسول‌الله! برای چه گریه می‌کنید؟ فرمود: (از روی رحمت و طلب بخشش برای گناهکاران اخرالزمان).

گریه پیامبر(ص) بر فرزند بی وفا

مردی از پدرش نزد پیامبر اکرم(ص) شکایت کرد. حضرت پدر را خواست و ماجرا را پرسید. پدر پیر گفت: روزگاری من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک می کردم، اما امروز او پولدار شده ولی به من کمک نمی کند. پیامبر(ص) گریه کرد و فرمود: هیچ سنگ و شنی نیست که این ماجرا را بشنود و گریه نکند. سپس به فرزند فرمود: (انت و مالک لابیک). تو و دارایی ات، از ان پدرت هستید.

خنده ای بهتر از گریه

عالمی نزد عابدی امد و گفت: نمازت چطور است؟ گفت: از نماز من سوال می کنی و حال ان که عمری است نماز می گذارم. گفت: گریه چطور؟ جواب داد: ان قدر گریه می کنم تا اشکم جاری شود. عالم گفت: اگر می خندیدی و خایف بودی، بهتر بود از این که گریه کنی و متبکر باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *